دوشنبه ۵ آذر
|
دفاتر شعر محمدرضا ملکی(میم صامت)
آخرین اشعار ناب محمدرضا ملکی(میم صامت)
|
ما یک بشر و جذب به سوی بشریم
ناکرده گنه خلقو خویی دگریم
پر پروانه و رقاصی یک برگ قشنگست ولی
انچه ارضا کند این روح بشر را، بشر است
انچه هی چنگ زند دیده ی ما را بشر است
گر بگویم بنشین گوش کن این پچ پچ ماهی ها را
یا تماشا بنشین رقص شقایق ها را
از سر ناچاریست
این فراریست به سویی که سرابش نامند
این دروغیست تراوش شده از ذهن بشر
و حقیقت این است
چشم ما سیر بُوَد از همه ی ظاهر ها
چه ز گیسو چه ز شب بو و چه ابروی کمند
انچه زیباست همان روح قشنگ است یقین،شکی نیست
ولی صد حیف که جز تیرگی و طینت بد
من ندیدم پس ان ظاهر زیبا و فریبنده ی او
انچه گویند نامش بشریت بُوَد و
انچه بینم همه درندگی و ظلم و دروغ
و چه بهتر که در این لحظه اکنون که دگر راهی نیست
بگریزیم به سویی که دگر سویی نیست
غرق سازیم تمام خود را در میان نُت یک رودو بگوییم برقصا و برقصان ما را
تو همان غنچه ی زیبای فلان کوی و فلان باغ و فلان جا و فلان
و چه صد حیف و چه صد حیف و چه صد حیف
حقیقت این است
چیزی انگار کم است
چیزی از عشق کم است
چیزی از عشق کم است...
#محمدرضا ملکی
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.