جمعه ۲۵ آبان
|
دفاتر شعر سیده نسترن طالب زاده
آخرین اشعار ناب سیده نسترن طالب زاده
|
آمده بودم، با عکس یادگاریت قهوه بنوشم،
پرنده ی طلایی گریه در گوشهایم لانه کرد
آمده بودم، آسمان را به تو پس بدهم
، قفل ساکتی بر سینه ی باغهای خفته ی گیلاس بود
، نت های پیراهن دخترم نگذاشت
خراش لبهایم مصادره بود
روسریم، بوی گس خون میداد
آمده بودم
با کاجهای نوئل، برایت قصه ی آزادی بخوانم
، درست در دهانه ی عریان شط کبود
ماهی کوچکی، مرده بود
الهه ی بارانهای موسمی مرا خبر نکرد
مناعت بادیه، از دلم خبر نداشت
غزال رها، عاشق نشده نبود
آمده بودم
به نام پنجره ها، شعری بخوانم
در گلوی تاریکی
به ارتکاب کبوترها
آمده بودم، در کوچ قوهای سیاه گیسوانم
رمه ی مست اسبهای وحشی را هی کنم،
، اقیانوس در بغضم نشست
ترانه ام، رنگ پریده ماند
شکوفه های شراب خشکید
آمده بودم
تا دوباره
از دامان خزر، گلهای آبی انسان بچینم
آه
جز خاک نبود .. رفتم وُ
بندر، عبوس و زخمی و تنها
، در امواج چشمانت به گل نشسته بود
|