خواستم پنجره ای کم شود از راهِ خیال گوشِ دل بستم از آن زمزمه یِ تکراری
بسیار زیبا ***********
فکری از پنجره ای سر به هوا وارد شد یاد یک خاطره یک هدیه و یک روز بلند و سرانجام دو فنجان چايي زندگی مختصری خاطره است و کلاهی که بذاری بالا و بگویی که در حق کسی بد نکردم و همین یک دنياست
مهرداد عمران، ممنون جناب هداوند که کلمات زیبا جدا میکنید و توی ویترین ميذاريد
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست . استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.