عاشقانه

فوقش این دنیا بدونه...
من و تو یه قصه بودیم...
ته این قصه خرابه...
شعرشو باهم سرودیم...
فوقش اینجا بی كسی ها...
رسم عشقای دروغه...
شمع كافه های بی تو...
خیلی وقته بی فروغه...
فوقش با عكس دوتایی...
خیلی وقته كه غریبیم...
روی نیمکتای پائیز...
دیگه باهم نمیشینیم...
فوقش آدما بدونن...
من برات بازیچه بودم...
از همون بازی آخر...
شعرمو واست سرودم...
فوقش عاشقی همینه...
چشمٍ خیس و لب به سیگار...
قاطی میشه توی نامه...
گریه با جوهر خودكار...
فوقش از روزای باهم...
یه خدا خاطره داریم...
روز آخر سرنوشتو...
با خدا تنها میذاریم...
فوقش این تقویم بی تو...
یه روزی هم كم میاره...
شاید اون روز خیلی دیره...
برمیگردی تو دوباره...
فوقش وقتی كه رسیدی...
خیلی پیرم تو جوونی...
ولی جون هردوتامون...
قول بده پیشم میمونی...
اما من توی خیالم...
فكر بی تو سخته اینجا...
بد نوشتی سرنوشتم...
تنها باشم توی دنیا...
توام از فاصله كم كن...
هنوزم تو خونه جاته...
فوقش مثل اون قدیما...
شك نكن دلم باهاته...
رسم این زود آشنایی...
من میمونم تو نمونی...
تو كه یادت به دلم نیست...
كاشكی شعرمو بخونی...