آشفته بازار
زندگي راهروي بي انتهاي خستگي هاست ...
زندگي مرزميان ماندن ورفتن...
زندگي سرشار ازوابستگي هاست
زندگي آشفته بازاری درعمق نگاه کودکی تنهاست
کودکی با یک بغل اسپند...کودکی با وزنه ای هم وزن ماتم هاست....
زندگي هجم عظيم غصه هاي يک زن تنها ترازتنهاست
زندگی رویای آدمهاست
زندگي ابری،،،،گاه بارانی ست
زندگی آرام،،،گاه طوفانی ست
زندگي تزوير زندگي تقدير
گاه شادابی،،،گاه هم دلگیر
زندگی مانند یک تقويم روميزي ست ...زندگی تکرار یک فردای دیروزی ست
زندگي ساکت زندگي خاموش
زندگي پرشور زندگي پرجوش
زندگي گاهي شبيه تکه نانی می شود حاصل ،،،،
گرچه خالی لیک مي نشيند بر دل
گاه دارایی ولی سرشار از اندوه
گاه ناداری ولی لبریز از شادی
گاه تنهایی ولی در اوج آرامش
گاه در جمعی ولی مملو ز فریادی
زندگی هر دم مثال اَخذ تصمیم است
زندگی گاهی خرابی ،،گاه ترمیم است
زندگی خواهم نمود،،خواه آسان ...خواه دشوار
زندگی خواهم نمود ....خواه کم یا اینکه بسیار
زندگی خواهم نمود ....گاهی به خواب و گاه بیدار
زندگی خواهم نمود ...گاهی به مستی ..گاه هوشیار
با تمام خستگی ها زندگی خواهم نمود با شوق دلدار
بسیار زیبا سرودید
قلمتان نویسای خوبیها باد.