يکشنبه ۴ آذر
می دونم شعری از شاده سری
از دفتر شعرناب نوع شعر
ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۶ خرداد ۱۳۹۱ ۱۴:۰۴ شماره ثبت ۷۱۴۳
بازدید : ۶۷۱ | نظرات : ۷
|
|
نمی دونی که می دونم چشات درگیره چشماشه
بذار راحت بگم خوبم ،تو دستات عاشق گرمای دستاشه
دارم آروم و آسوده خودم رو دست افیون غمت می دم
خودت میگفتی دیوونه،تو رویاهام تورو من با خودم دیدم
چه فرقی میکنه دیگه ، بذار من آخرم باشه
نیار حتی به روتم که ؛ نمی خوام مشت تو واشه
تو و یک عمر طولانی و عشقی که منو سوزوند
نمی خوام حتی یک لحظه خدا هم جای من باشه
صدای خسته ی گیتاره و دستایی که تا فردا و فرداها
باید درگیر فالشی صدای کوک ناکوک خودم باشه
بذار این سمفونی شوم دلچسبی که چسبیده به دلتنگیم
تو بغض من رها باشه ، به چشم گریه هام واشه
11/03/91
tehran
arian pars
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درود بر رفیق گلم
بسیار عالی و خواندنی
مرحبا بر داداشم