پنجشنبه ۲۹ آذر
|
دفاتر شعر حسن مصطفایی دهنوی
آخرین اشعار ناب حسن مصطفایی دهنوی
|
« بُرش تيغ زبان »
تا خمينـي(ره) راه و رسم مذهب ايمان گرفت
حزب بي دين راه و رسم دوزخ ونيران گرفت
مُشت خود را تا گره بنمود،بانگ از دين بـزد
قلب ملت زنده تر شـد، در دلش ايمان گرفت
تا به ميـدان دليـري آمـد و ميـدان رزم
راه ميـدان داري اش ، از منطق عرفان گرفت
بـُرّش تيغ زبانـش ، قلـب بي دينـان بُريد
همچو تيري گشت پرّان،قلب بي دينان گرفت
عالمان ديگر با آن شدن، هم فكر و هـوش
تا كه ملت راه و رسم دين خدا، بـتوان گرفت
عالم سيد بر آن هم فكر و هم پيمـان شـدن
تا شعار علم و دين ، از عالمان فرمان گرفت
شيعيـان شير حق1 ، را متفـق2 بـنموده انـد
مـلكشان از مردم نامـرد و ناشيـران گرفت
شير حق ،آن بـود كَنـدر جنـگ با سـفيانيان
در ره حق ، سبـقت از آل ابوسفيـان گرفت
دين عالم گير ما شـد ، منزوي از ظلم و جور
قـرنهـا آرامـش آل بنـي مـروان گرفت
آب و رنگ مذهب و ايمان ز مردم رفتـه بـود
از خميني(ره) آب رنگش جبهه در ايران گرفت
هر كه در راه ديانت كوششـي واضح نـكرد
واضح است اين ازخودش بُد،راه نامردان گرفت
سحـربازي، صحنـه سازي بود ،در دنياي شوم
سامري نتوان عصا از موسي(ع) عمران گرفت
سامري گوساله وگاوش، غير سيم و زر نـبود
سيم و زر كي چون بشر، الهام از يزدان گرفت
جوهـر قدسـي نـباشد ، در دل خفـاش شوم
جوهـرش از حرف خلاق جهـان بـتوان گرفت
جنگ جويي و آدم آزاري ،نـدارد ديـن ما
جنگ را آن بي خرد3با جهل خود آسان گرفت
نوجوانان رو به سوي جبهه آوردن به جنگ
جنگشـان هر جبهه از كُردانِ كردستان گرفت
نقش حكام حكومت ، در جهان وارونه بود
حكم حق چون گفتگو شد،پرده از وارون گرفت
هر شهيد از خون خود،در جبهه نقش از خون ببست
نقش خون تا گردشش كردند ، گُردان گرفت
جنگ تحميلي به ماازجانب حزب عراق صدخسارت
شد به تحميلش ، خسارت آنچه از ايران گرفت
حزب الله به ايران ،سـر بـداد از بـهر دين
حزب بعث از كار خود سرگيجي وحيران گرفت
دين عالم گير ما محدود بـر ايران كه نيست
تا حـدود و مرز ملك قـادر سبحـان گرفت
دين اسلامي چو خورشيدش به دنيا لازم است
روشنايـي اش در ايران تابش و تابان گرفت
سنبل4 آزادي دين چون سرو قامت بر افراشت
سر به سر دريا و دشت و وادي وهامون5 گرفت
گر حمايت نايد از حق، يا كه ما از صحنه دور
ترسم ايران بار ديگر، جاي در ويران گرفت
جان من فرمانروايي بهر دين،خون خوردن است
مخزن اسرار دين را ، آن دل پُـر خون گرفت
نظـم احكـام الـهي ، در زمين ثابـت نـبود
حرف آن تا گفته شد،نظمش زِحق سامان گرفت
طوطـي طبـع6 مـرا آييـنه آوردن بَـرش
طوطي طبعم،در آنجا نطق نيكويان گرفت
اي خدا ،من با تو عهد دين خود نـشكسته ام
چون توان بيني اسيرم،دست آن عدوان7 گرفت
اي حسن وجدان و حكم دين مطابق بر همند
هركه بردين معتقد شد رتبه ي وجدان گرفت
٭٭٭
1- حضرت علي(ع) 2- هم رأي – هم عهد 3- صدام حسين 4- خوشه 5- صحرا – بيابان 6- سرشت- سخنوري 7- دشمنان- ستم كردن
|
نقدها و نظرات
|
سلام استاد استکی عزیز تشکر از حضور سبز شما روز جزا كه خلق زمين، غرق آتشند ما سايه ي شفاعت ، اولاد احمديم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و شورانگیز بود
در وصف امام راحل عزیز