پنجشنبه ۲۹ آذر
|
دفاتر شعر حسن مصطفایی دهنوی
آخرین اشعار ناب حسن مصطفایی دهنوی
|
« دنيا و عقبا »
نصيحت گر زِ من داري،خبركن پير و بُرنا1 را
كه تا بتوان عمل آرند ، طريق كار فردا را
گر از اول عمل كردن ، طريق كار دنيا را
بـبايدشان عمل كردن ، طريق كار عقبا را
من از اول سخن گفتم:هم از امروز و فردا را
بهم پيوستمش با هم ،چه دنيا و چه عقبا را
من از اول جدا گفتم: ره زشتي و زيبا را
جدا مي سازمـش آخر، ره دنيا و عقبا را
نه من بيهوده بگشودم ،به خلقم راه دنيا را
به خلق خود چنين گفتم:كه داري سود عقبا را
نه من بيهوده بـنمودم ، طريق رسم دنيا را
مَثَل ها مي زنم زينجا ، طريق رسم عقبا را
تو را چشمي چنان دادم،كه بيني وضع اوضا2 را
از اين اوضاع توان بيني،همان اوضاي عقبا را
تو را عقلي به سر دادم،كه بشناسي ره ما را
در اين ره ،ره بـپيمايي، شناسي راه عقبا را
نمازي را كه مي خواني،نمي خواني مگر ما را
نمازت را به دقت بين، نـمايد راه عقبا را
جدا گفتم: من از اول طريق زشت و زيبا را
جدا مي سازمش آخر ، طريق كار عقبا را
جدا كردم من از اول ، بهشت مرد دانا را
بَدان را سهمشان كردم، عذاب و قهر عقبا را
دلا تا زنده مي باشي ، بكش آزار دنيا را
تو را تا همّتـت باشد ، بـبند آن بارِ عقبا را
به دنيا در تكاپويي ، مجو قارون دنيا را
نصيحت را زِ من بشنو نظر كن كار موسا(ع) را
كه دنيا دشمنـس بـر تو ، مجو آزار دنيا را
به خود هموارتـر بنما ،طريق راه عيسا(ع) را
حسن ديگر مگو ، گفتم: ره دنيا و عقبا را
كس اَر3 پابست دنيا شد،ندارد سهم عقبا را
٭٭٭
1- جوان 2- اوضاع 3- اگر
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
آموزنده و زیباست