با اجازه از سیداشرف الدین حسینی گیلانی نسیم شمال
تقدیم به 10 لاله ی خونین بدن دانشگاه آزاد
دی آمد و سرما زده این دشت و دمن وای ای وای وطن وای
از خون عزیزان شده رنگین وطن وای ای وای وطن وای
آن طفلک شیرین سخن اکنون چه ها کرد درسش رها کرد
رفت و دگرش دفتر او خونِ بدن وای ای وطن وای
لوح و قلمش در پس این راه عیان است گر چه به زیان است
مادر به فغان در تب و هم رنج و محن وای ای وطن وای
سرمایه ی علم است دگر غرقه به خون شد بختش نگون شد
ناخوانده چنین گفته و داد است سخن وای ای وای وطن وای
استاد شده در پی او دل نگران وای گوید جوان وای
«خيزيد، رويد از پی تابوت و كفن وای ای وای وطن وای»
افسوس که این واقعه پایان ندارد درمان ندارد
مشتی دغل اندر پی این بخس و ثمن وای ای وای طن وای
ده لاله ی خونین بدن اکنون شده پرپر گریان شده مادر
افسرده شده بلبل این سرو و چمن وای ای وای وطن وای
اشرف تو بیا باز بگو قصه ی هجران همراه مزینان
تا عرش بلرزد از این ناله و شیون ای وای وطن وای
درود
خداوندبه بازماندگانشان صبرعنایت کنه