شعرهایی اندر خط قرمز شیر سماور

درودبرشما
زیباوجالب بود

درود استاد ارجمند

درود استاد عزیز
بسیار زیبا و شیرین بودند
دستمریزاد

درود بر شما....
حال و هوای طنز در سروده هایتان جالب است جناب مقدم.

درود بر شما استاد طناز

بسیار ظریف و هنرمندانه

شعر ی که در انجمن سروده بودم این بود بود

خدای شیر نر کش ماده پرور

به آه نرکشی از ماده مگذر

وگرنه می نویسم ظلم کردی

میان کامپیوتر یا به دفتر

نمی دانم چه جورو با چه عقلی

چهل تا زن گرفته حاج ی اصغر

یکی توی سنندج خانه دارد

یکی همساکن یکشهر بندر

شنیدم وقت دعوا فاطمه بیگم

زده برکله ی او یک چغندر

و یک زن هم برای خرج خانه

برایش برده مامور کلانتر

زن بسیار کار عاقلان نیست

خصوصا جیب باشد خالی اززر

مجرد هم نباید رفت منزل

که باشد همدمت شیر سماور

خوراک یک مجرد تخم مرغ است

پنیر و نان خشک وسبزی ی تر

درود استاد عباسی
بسیار زیبا دلمریزادو احسنت

سلام بزرگوار
زیبا وقشنگ بود
خدا قوت
درپناه حق

درودتان جناب عباسی مقدم عزیز و گرامی
بسیار زیبااااااااااااااا و شیرین
شیر مادرت حلال، شیر دلاور
قلمت جاری چونان، شیرِ سماور!؟

عالی بود
شعری که در انجمن سرودید.

سلام
عرض ادب استادگرانقدر
بسیار زیبا سروده اید
برقرار باشید
در پناه خدا

درودبرشما بزرگوار
دستمریزاد

سلام و سپاس

چه عالی سروده اید...
درود بر افکارتان ه شیر سماور را سوژه ی سرودن کردید

درود جناب عباسی مقدم ارجمند
قسمت شد دوباره بخوانم
شعر اولیه که خط قرمزی نداشت.ان دوست فقط شیرش را شنیده و به کل بیت و باقی ابیات توجه نداشته که ایراد گرفته...
برقرار باشید

درودبراستادعباسی مقدم بزرگوار دوبیتی های بسیارزیبایی سروده اید احسنت