يکشنبه ۲ دی
رستن شعری از علیرضا کافیان
از دفتر شعرناب نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۷ ۲۱:۳۰ شماره ثبت ۶۹۵۶۱
بازدید : ۷۴۲ | نظرات : ۲۶
|
آخرین اشعار ناب علیرضا کافیان
|
و اینگونه
به شک درآمدم؛
درهای بس عمیق
که دهشت بیبازگشتی
همهی خود را هاشور میزد
اما
جسارت
جلودارش بود.
پیلتنانه، هرگز؛
تنها به امید سیلی که برکند
و آخرین رسوبهای تردید
آبرفتی شود
به روییدن خار و گل.
من
جاماندنها را به سکوت اشاره دادهام
خویشتن را بر خیش
و چکمههای بیسرباز
آواز دادم احشام را
که خویشاوندیشان
در غربت اندیشه پنهان بود.
دست زنی که لطافت خورشید است
-چه از سر اجبار-
آهنگِ دیدن را
به ترانهای سروده است
به گشودن
بیتکرار.
۹۷/۰۸/۰۲
|
|
نقدها و نظرات
|
درود استاد گرامی بزرگوارین | |
|
درود و سپاس بیپایان از لطف بزرگی که داشتید و فرصتی که برای بندهی کوچک صرف کردید. برخی نکاتی که اشاره فرمودید باید اصلاح کنم و از این بابت بسیار سپاسگزارم. برخی نکات به دلیل آنکه مفهوم و معنی جملات پنهان مانده و هرچند بر اساس ظاهر معنا حق با شماست، اما برهم خوردن آن ترکیب باعث از دست رفتن مفهوم اصلی میشود را اجازه بفرمائید به همین صورت نگه دارم؛ مانند جاماندن یا هاشور و تعدادی دیگر. درواقع کمی سورئال و فراواقعی گفته شده و برخی واژهها نماد یک چیز دیگر. در پایان سپاس خالصانهی من را بابت راهنمایی و کمکی که فرمودید پذیرا باشید. ارادتمندم. | |
|
درود بانوی بزرگوار سپاستان | |
|
درود استاد بزرگوار سپاس از لطفتان | |
|
درود جناب شیاسی گرامی | |
|
درود جناب اسفندیاری گرامی. سپاس از لطف شما | |
|
درود بر شما | |
|
درود | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
زيبا و جالب بود