سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        عقاب پیر

        شعری از

        سیدعلی اصغر موسوی

        از دفتر حریر تغزل نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۷ ۱۳:۵۷ شماره ثبت ۶۹۴۶۳
          بازدید : ۱۳۷۴   |    نظرات : ۲۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سیدعلی اصغر موسوی

        عقاب پیر🦅
        عقاب پیر یک شب ناگهان در لانه می میرد
        وپروازش میان قصه و افسانه، می میرد
        عقاب پیر شاعر بود، شعر آسمان می گفت! 
        و می دانست، یک شب در فضای لانه می میرد
        چه رنجی برد در آموزش پرواز تا افلاک ! 
        نگفته ماجرا، غمگین تر از پروانه می میرد
        به هرپرواز بین لاشخورها خیره می شد، تا - 
        نبیند کنج عزلت، کمتر از بیگانه می میرد! 
        کسی قادر نمی باشد که با تقدیر بستیزد! 
        قلمفرسای عاقل مثل یک دیوانه می میرد
        شکارش را به اوج آسمان می برد باشادی
        گمان می کرداو هم سرخوش و مستانه می میرد
        نمی دانست اما، درنشیب پیری و حرمان
        سرش یک شب فتاده درکنارشانه می میرد!! 
        سید علی اصغر موسوی (سعا) 
        قم-۲۷ اردیبهشت ۹۷ 
        🦅🦅🦅
        #saapoem 
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۷ ۲۲:۳۰
        درود استاد عزیز
        پر معنی و زیبا بود خندانک خندانک خندانک
        علی مزینانی عسکری
        چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۷ ۰۸:۱۲
        درود استاد
        در این صبح دلگیر پاییزی غزلی زیبا از شما روحم را جلا داد
        خندانک خندانک خندانک
        مریم محبوب
        چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۷ ۰۸:۴۲
        سلام و درود بر شما استاد گرانقدر خندانک
        بسیار زیبا و پرمعناست خندانک

        قلمفرسای عاقل مثل یک دیوانه می میرد
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        حمیدنوری(احمد)
        چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۷ ۰۹:۰۴
        درود استاد خندانک خندانک
        بسیار زیبا و شیوا سروده ای خندانک خندانک
        و زیباتر محتوای سروده ات است که خیلی بر دل مینشیند خندانک خندانک خندانک
        کبری یوسفی
        چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۷ ۰۹:۳۲
        سلام ودرود برشما استاد بزرگوار
        دست مریزاد
        عالی زیبا ودلنشین
        پرمحتوا درودتان خندانک خندانک خندانک
        مونس ارجمندی
        چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۷ ۱۱:۲۳
        احسنت بسیار زیبا خندانک خندانک خندانک خندانک کسی قادر نمی باشد که با تقدیر بستیزد!
        قلمفرسای عاقل مثل یک دیوانه می میرد
        شکارش را به اوج آسمان می برد باشادی
        گمان می کرداو هم سرخوش و مستانه می میرد
        نمی دانست اما، درنشیب پیری و حرمان
        سرش یک شب فتاده درکنارشانه می میرد!!
        مهدی سالوند (مهدی)
        پنجشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۷ ۰۹:۴۲
        درود بر شمافرهیخته گرامی
        و شاعر ارجمند
        زیبا سروده اید
        دستمریزاد
        خندانک خندانک خندانک
        همایون طهماسبی (شوکران)
        پنجشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۷ ۲۲:۴۹
        درودتان
        خندانک خندانک خندانک
        مجید شیاسی  مجید
        جمعه ۱۶ آذر ۱۳۹۷ ۱۷:۳۶
        سلام درود برشما بسیار زیبا و پرمفهوم
        امین شجاعی
        شنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۷ ۰۰:۲۷
        درود بر شما آقای موسوی

        شعرتون دلنشینه اما
        در نقد محتوا عرض میکنم
        در بیت دوم
        عقاب پیر شاعر بود، شعر آسمان می گفت!
        و می دانست، یک شب در فضای لانه می میرد
        اینطور استنباط می شود که عقاب میدانسته در لانه میمیرد که اینجا منظور از لانه ظاهرا گوشه ای تنها و به دور از اوج است
        اما در بیت های ششم و هفتم شاعر می گوید
        شکارش را به اوج آسمان می برد باشادی
        (گمان می کرداو هم سرخوش و مستانه می میرد)
        (نمی دانست) اما، در(نشیب پیری و حرمان)
        (سرش یک شب فتاده درکنارشانه می میرد!!)
        که این دوبیت در تضاد محتوایی با بیت قبلیست
        و در ذهن خواننده این سوال مطرح می شود که بالاخره این عقاب پیر میدانسته چطور میمیرد یا نمی دانسته؟؟؟
        که با توجه به نام و موضوع شعر مساله ایست مهم که خواننده را بلاتکلیف می کند

        در اوزان عروضی ورود نمیکنم که بفرموده خودتان استاد هستید و این کمترین در حضور شما آموخته پس می دهم

        امید که جسارت بنده رو ببخشید
        پایدار باشید
        سیدعلی اصغر موسوی
        سیدعلی اصغر موسوی
        چهارشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۷ ۲۲:۵۷
        سلام.آقای شجاعی شما نخست می بایست "اذن" نقد از شاعرو سراینده می گرفتید و بعد می بایست "سایت " صلاحیت شمارا برای "نقد" تاییدمی کرد و می بایست از کسی که تنها دوهفته است وارد این جمع شده ! خواسته شود "خویشتندار" بوده و زیرهرشعر امضای "ناشیانه" به یادگار نگذارد!! غزل" نوستالژیک عقاب پیر" استعاره ای از زندگی "خودم" می باشد که درجوانی "جمعی نیروی هوایی ارتش" بودم و اینک همان عقاب پیر محبوس در آشیانه منتظر "افتادن بی حرکت گردن برشانه" است! متاسفانه شماهنوز از "آرایه های روایت درشعر" اطلاع کافی ندارید و ابیات را طبق اشعار" سنتی" با وحدت عمودی می خوانید! غزل معاصر(علیرغم تفاوت زبانی شاعران) در ابیات "افقی و عمودی" دارای "شکل روایی داستانی" است و آن قسمت که شما "اشکال!!" کرده اید درحقیت "روایت ابعاد دور و نزدیک" و اشاره به گذشته ها و روایت نوستالژی آن است!عقاب قدرت مند درجوانی شکار را از زمین برگرفته و به آسمان می برد و از آسمان شکار را رها کرده و می کشد. اما درپیری دیگر جز کمترتقلایی در لانه، از پروازهای بلند محروم می شود! آقای امین شجاعی با " کندن زمین دیگران کشاورز نخواهید شد!!!" سعی کنید عادت به "بیل زدن باغ" خود کنید! یاحق! خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        امین شجاعی
        امین شجاعی
        پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۷ ۱۴:۰۵
        سلام مجدد به آقای موسوی

        تا بدان جا رسید دانش من
        که بدانم همی که نادانم

        متعجبم که معیار سنجش سواد و طلاحیت افراد را، نه در قلم آنها، بلکه در عضویت در سایت می دانید که در این مورد پاسخی نمی دهم که بعضا سکوت سرشار از ناگفته هاست
        اینکه شاعر محترم در ذهن خود چون روزی در نیروی هوایی (که البته در برخورد پادگانی شما متوجه این موضوع شدم -حتی اگر نمی گفتید -که این مدل واکنش در حوزه ادبیات خصوصا برای شما که لقب استاد را به خود داده اید - جای سوال دارد) و در نیروی هوایی ارتش از لوگوی عقاب استفاده میشه انتظار دارد که مخاطب از عالم غیب به این موضوع پی ببرد را به خود شما واگزار می گنم
        در خوصوص آرایه ی روایت
        جسارتا همچنین آرایه ای نداریم، اگر منظورتان آرایه ی تضمین است که بنده در شعر شما تضمینی ندیدم که اگر هم هست می بایست درون کروشه یا "" آورده شود که متعجبم که با وجود استادی از این مساله ی ابتدایی بی اطلاع هستید
        اگر منظورتان اشعار روایی است و نه روایتی که ارتباطی با پرسش اینجانب در خصوص دانستن یا ندانستن عقاب پیر ندارد در باب محتوای ابیات شعر شما ندارد
        در مورد ابعاد دور و نزدیک و اشاره به گذشته و روایت عرض کنم اگر اینطور باشد ظعف تالیف بزرگ دیگری در این شعر مشاهده می شود و آنهم استفاده ی اشتباه زمان افعال است
        و در آخر عرض می کنم اگر طرح سوال و یا ایراد نظر مخاطب از نظر شما به شخم و بیل و کشاورزی تشبیه می شود
        توصیه می کنم کلا بخش نظرات خود را غیر فعال کنید اشعارتان را برای دوستان بخوانید و با به به و چه چه آنها شاد باشید

        و در انتها شعری از سعدی تقدیم به شما "استاد" محترم

        یکی شاهدی در سمرقند داشت
        که گفتی به جای سمر قند داشت

        جمالی گرو برده از آفتاب
        ز شوخیش بنیاد تقوی خراب

        تعالی الله از حسن تا غایتی
        که پنداری از رحمت است آیتی

        همی رفتی و دیده‌ها در پیش
        دل دوستان کرده جان برخیش

        نظر کردی این دوست در وی نهفت
        نگه کرد باری به تندی و گفت

        که ای خیره سر چند پویی پیم
        ندانی که من مرغ دامت نیم؟

        گرت بار دیگر ببینم به تیغ
        چو دشمن ببرم سرت بی دریغ

        کسی گفتش اکنون سر خویش گیر
        از این سهل تر مطلبی پیش گیر

        نپندارم این کام حاصل کنی
        مبادا که جان در سر دل کنی

        چو مفتون صادق ملامت شنید
        بدرد از درون ناله‌ای برکشید

        که بگذار تا زخم تیغ هلاک
        بغلطاندم لاشه در خون و خاک

        مگر پیش دشمن بگویند و دوست
        که این کشته دست و شمشیر اوست

        نمی‌بینم از خاک کویش گریز
        به بیداد گو آبرویم بریز

        مرا توبه فرمایی ای خودپرست
        تو را توبه زین گفت اولی ترست

        ببخشای بر من که هرچ او کند
        وگر قصد خون است نیکو کند

        بسوزاندم هر شبی آتشش
        سحر زنده گردم به بوی خوشش

        اگر میرم امروز در کوی دوست
        قیامت زنم خیمه پهلوی دوست

        مده تا توانی در این جنگ پشت
        که زنده‌ست سعدی که عشقش بکشت

        موفق باشید
        "استاد"
        سعید فلاحی
        يکشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۷ ۱۹:۵۲
        درودبرشما

        بسیارزیباست ودلنشین

        موفق باشید

        خندانک
        سیدعلی اصغر موسوی
        چهارشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۷ ۲۱:۴۳
        سلام و عرض ادب خدمت عزیزان حاضر درسایت وزین \"شعرناب\"وخوانندگان \"غزل عقاب پیر\" و تشکر از اظهارلطف عزیزان خندانک خندانک خندانک بارعرض پوزش از شما بزرگواران که فقط به همین پیام بسنده می کنم و تک تک از پیام های شما تشکر نکرده ام! بسیاربسیار سپاسگذارم.چندی بودکه از خدمت دوستان دور بودم و با انتشار این \"غزل نوستالژیک\" خواستم هم خدمت اعضای محترم عرض ادب کنم و هم درجمع عزیزانی حضور پیداکرده باشم.امیدوارم درکمال صحت از نعمت های خدادادی متنعم و ازلحظات عمر لذت وافی و کافی ببرید.ان شاء الله. خندانک خندانک خندانک خندانک
        سیدعلی اصغر موسوی
        چهارشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۷ ۲۱:۵۸
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        سیدعلی اصغر موسوی
        جمعه ۲۳ آذر ۱۳۹۷ ۱۱:۳۱
        امین شجاعی! شما دریک نگارش متنی چندین \\"غلط املایی\\" دارید!!! درحدفهم شعر نیستید! چه بماند\\"نقد\\" !!! گویا مشکلی در ترکیب \\"شخصیتی\\" خود دارید!! وگرنه کسی با \\"بی ادبی\\" به دیگران \\"ادب\\" نمی آموزد!!! متاسفم بعد از 4سال حضور\\"مجدد\\" در سایت بافرد \\"منزه از ادراکی\\" مثل شما مواجه می شوم! اگر حرمت \\"قلم و کسوت\\" نمی دانی! درجایی که \\"موی سفیدان\\" بی شمارند ؛ لااقل حرمت\\" افسارافکار\\" نگهدار! نباید \\"یابوی نفس\\" را چنان مجال داد که شیوه ی \\"خودسری\\" پیش گیرد!!!! خندانک خندانک خندانک
        حسن  مصطفایی دهنوی
        يکشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۷ ۲۲:۰۴
        درود و سلام استاد
        بسیار زیبا بود خندانک خندانک
        سیدعلی اصغر موسوی
        سیدعلی اصغر موسوی
        چهارشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۷ ۱۴:۵۹
        سلام و سپاس عزیز بزرگوار خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شعله(مریم.هزارجریبی)
        چهارشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۷ ۱۶:۲۱
        زیباست استاد
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهدی تنهائی
        سه شنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۷ ۱۷:۳۷
        درود بر شما استاد موسوی عزیز زیبا سروده اید دست مریزاد خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6