« وارث شير خدا »
يا حسن مجتبي(ع)، قائم آل عبا
سبط2 پيمبـر تويـي ، وارث شير خدا3
يا حسن مجتبي(ع)،يك نفر آل عبا
آل عبا هستـي و يك نفر اهل كسا
تو گُل خيرالنساء4،زاده ي زهرا تويي
محور ايمان تويي ، همره ايمان ما
حزب معاويه بود،غصب خلافت نمود
غصب خلافت نمود، از تو و آل عبا
حزب معاويه بود،رأي به خون ريختن
رأي تو با صلح بود، در ره امر خدا
پيرو سفيانيان ، حافظ خونها نـبود
حافظ خونها شدي ، قائم آل عبا
در ره جنگ و جدل،حزب معاويه بود
حزب تو سر در خط ، رهبر توحيد ما
در سر خون ريختن،ترس و هراسي نداشت
از ره خون ريختن،در ره مولاي ما
ترس نمي داشتند از غضب و قهر حق
جنگ بر افروختن، بهر اولي امر ما
باز به تحريكشان،جعده ي5 ملعونه اي
زهر به كامت بريخت،شرم نكرد از خدا
كينه ي اسماء6 بُد، زهر جفا بر تو داد
بر تو ترحم نكرد، آن زن شوم دغا7
پرچم توحيد را ، حافظي از حلم و صبر
حلم تو افزون شد از جمله ي افعال ما
صبر تو پيوند زد ،دين بشر را به حق
نقطه ي دين حقي ، وارث شير خدا
حزب معاويه بود، حيله و تزوير كرد
از ره جنگ و جدل ، در ره شير خدا
جهل معاويه بود ، جنگ به پا كرد
آن به تو آورد رو ، اي حسن مجتبا
پيرو سفيانيان ، حُرمت تو ريختن
ترس نـمي داشتند، از سرِ قهـر خدا
عاقبت آن گمرهان، جنگ برانگيختن
مانع دفنـت شدن ، در بـرِ پيغمبرا
بار ديگر آن يزيد ،جنگ قويتر نمود
بر اخويَت حسين(ع)،صحنه كرب وبلا
حزب الهي بُد آن، حزب تو تشكيل داد
وارث خير البشر، زاده ي خيرالنساء
يا حسن ابن علي،من يكي از حزب تو
همره حزب توام،با تو شدم هم صدا
يا حسن مجتبي(ع) بر تو پناه آورم
تا بشوي شافع روز قيامت به ما
رسم صحيح تو بود،دين به من آموختن
رسم معاويه بود ، صد دغل نابجا
ذاكر2 ذكر توام ،مدح تو گويم مدام
با تو شدم آشنا ، اين منِ بي آشنا
روز وفات تو ما حلقه ي ماتم زديم
اشك بريزيم چو دُر، دُر صفايس به ما
مجلس ترحيم تو در همه جا گستريم
نقل مجالس بُوَد ،ذكر تو بر سمع ما
صلح تو دارم نظر،ذكر تو وِرد حسن
صلح و صفاي تو بود،داد به قلبم صفا
٭٭٭
1- پنج تن آل عبا 2- نوه 3 – حضرت علي(ع) 4- حضرت فاطمه(س) 5- همسر امام حسن(ع) 6- جعده 7-مكار
1- مكر و حيله 2-روضه خوان
اييني بسيار زيبا و باشكوه
دستمريزاد
اجرتان با بي بي دوعالم