یه صندوقچۀ کوچیک خاطره داریم دل ما به قدر دریااست
یه دنیا فاصله دریم راه ما به سوی فردااست
یه امید زنده داریم یه خدا که با ما همرااست
یه دونه سایۀ تاریک که همیشه باما تنهااست
دل آلوده به غمها پاک میشه با آب دریا
یه دل خون غرق دریا اسیر این دام دردا
دلی که از تو گذشته جای اون تو فلب دریا است
دلی که ازتو گذشته همیشه تو سیل غمهااست
آهای موجهای دریا منو ببر به سوی فردا
تا جدا بشم از دردا این اشکامو بده بر باد
من آدم خسته که چشماشو بسته
با یه آهنگ قدیمی تو ساحل نشسته
کشتیام که غرفه اینا لطف حقه
سر جنگ باهمه میزارم آهنگِ
مرد تنهایِ شب رو ندارم من صبرو
با حس غم انگیز کبودیِ لب رو
کمونی ابرو کشیدم رو تابلو
منمو یه تابلو وسط یه راهرو
میخونم براتو بمونم باهاتو
منمو یه قایق با گل شقایق
وسط یه دریا به سوی یه فردا
کوله بار و بردار بریم سوی فردا
جایی که نباشه اثری از دردا
جایی که ببینیم خودمونو تنها
......................................................................
ترانه زیبایی است