بانوی ماهی ها (قسمت اوّل)
خفته بر گیسوی جنگل ، با نسیم،،، رو به دریایی که آبش برده بود.
مهربانویی به زیبایی لبخند بهار،،در کنار تُنگ ماهی ،ناز خوابش برده بود...
آن طرف تر آفتاب ،،در کنار ماه می تابید گرم،،،روز و شب با گردش گیسوی بانو دور عشق.....فصل هایش نوبهار ...بعد آن آید بهار ..باز آید نوبهار .....ماه های آن دیار،،،بس شگفت است و عجیب.....
ماه اول دلبری ،،،ماه دوم همسری ،،،عشق ماه سوم است ،،ماه چهارم عاطفه،،،ماه پنجم عشوه بازی با سحر،،،ماه بعدی چشمک است ،،،ماه بعد ناز و ادا،،،ماه هشتم ماه کوچ،،بوسه ماه بعدی است ،،،بعد اینها ماه خنده،،،ماه باله،،،ماه تُنگ،،،سال های ابجدش همواره سال ماهی است.......
باغ هایش بهتر از باغ بهشت،،،میوه هایش ریشه دارد در سرشت،،،آبشارش می تراود با شکوه،،،چشمه اش تا بی نهایت در خروش ،،،آسمانش صورتی،،،سبزه زارش مستِ مست،،،کوهسارش مقتدر،،،و کبوتر هایی از جنس تپش،،،جنگلی انبوه از عطر خدا،،،،لابه لای بوته هایش حسّ ناب ،،،کلبه ای از جنس عشق،،وَز خشت دل،،،هم رنگ مهر و هم صدا با قاصدک،،،،،هم نوا با ماهی تُنگ بلور ......
کلبه ای روشن تر از شعر افق،،،،مهر بانویی به زیبایی لبخند بهار ،،ناز خوابش برده بود
پایان قسمت اول
سلام .. بزرگوار این گونه مطالب را قسمت ارسال پست و مطلب ارسال کنید متشکر می شویم!!