واعظان در خلوت خود ساقدوش ساغرند
گر چه در فریاد منبر می فروشان کافرند
گر چه با یک تار مو دعوای عفت می کنند
در هوس تن پوش زنها را به خلوت می درند
می فروشند از قبای کهنه ی دین آخرت
مال دنیا را چه ارزان از خلایق می خرند
دست دزد خرده پا را با شقاوت می برند
هستی پیرو جوانان را به یک جا می برند
هر حلالی را حرام و هر حرامی را حلال
در قبای دین به احکام خدا بازیگرند
صورتک هایی به چهره می زنند از نقش دین
عصمت آیینه را با چنگ تقوا می درند
هر چه بر پا شد به زیر سایه ی آل عبا
تیشه بر دوشند و از پی غاصب ویرانگرند
پایمال از این خیانت شد خیال لاله ها
تا که بر خون شهیدان وطن هم منکرند
یا علی دستم به دامانت به داد ما برس
شیعیانت در میان گرگ ها بی یاورند
رهبر آزادگان در بینشان تنها شده
تیغ های ابن ملجم ها دوباره بر سرند
پیرزاد