این اثر برگرفته از درد نوشته های آتش به دشت نیلوفر می باشد و در جبران خسارت روزهای سیاه اعتیاد از همسر فداکارم سرودم ....باشد که ثانیه اش را جبران نماید...آمین
بانو........
تنگ غروب تو تنهایی، دلم پر از تاب و تبه
غم تو دلم پر شده و آرزوهام لبالبه
این که الان وازده ام ،به دست و پا افتاده ام
هر نیمه شب تو تنهایی مست بدی هام شده ام
با دامن آلوده ام لاف طهارت می زنم
از صبح تا شب هزار دفه به یاد تو سر می زنم
این که به جای رازقی،تیغ جفا تو دستمه
بودن تو تنها دوا ،برای جون خستمه
این که می خوام تو این روزا فقط تو باشی یار من
من عاشق مهربونیت،تو باشی در کنار من
واسه اینه که تنهاییم،تو رو به یادم میاره
عاقبت بی تو بودن سیاهی مخدّره
خدا یه کاری کن شبا وقتی بانو به خواب میره
آرزوی با من بودن توی وجودش می میره
اون موقعی که تو خیال می خواد یه خوابی ببینه
اگه علی رو ببینه میگه که مردن همینه
همون موقع یه کاری کن آرزوهاش عوض بشه
یه دفه بیدار شه و بگه بازم می خواد خاطرخواه شه
بگه که داره یادش میاد از اون شبای مهتابی
به یاد ایام قدیم یادش میاد خاطرخواهی
................................................
آی عزیزم آسه بیا کنار قلب همسرت
به هیچ کسی یه وقت نگی علت چشمای تَرِت
چادر نماز مخملت کنار قبله وجود
علی به اقتدای تو فتاده در پای سجود
صبح سحر رسیده و سیاهی در به در شده
بانو بیا که باتو باز،تو قلب من سحر شده
زمستون قصه ما ،دیگه به آخر رسیده
دوره جاهلی ما تموم شده ،سر رسیده
زمان پادشاهی ،مواد به آخر رسیده
نیلوفرای باغچمون،بدون تو گل نمی ده
دل پر از صداقتت،دوای درد کهنمه
از خوبیات هر چی بگم،به اون خدا بازم کمه
تنگ غروب تو تنهایی،دلم پر از تاب و تبه
بانوی من پر زد و رفت،جنون من لبالبه
دست فروش رگ های من ،خون می ده از برای یار
دستای مار گزیدمو ،تو باغچه دلت بکار
تو دریای وجود تو ،غرق شدن یه نعمته
اگر به ساحل نرسم ،یقین دارم که حکمته
حرف بزن برای این سکوت بی رنگ لبام
عطر نفس هاتو بیا،بریز رو آهنگ صدام
ندیدن تو عزیزم هر دقیقش یه سالیه
تو قلب کوچیک علی جای تو خیلی خالیه
جلو بیا حرف بزن،بهونه ساز زندگی
از نو به پا کنیم باهم،بساط گرم بندگی
تا زنده ام به شوق تو ،مثل یه عاشق می مونم
قول می دم اگر بیای ،رمز دلت رو بخونم
راستی الان چند ساله که ،حرف رکیک نمی زنم
صدام بلند نمیشه و از خدا دل نمی کنم
چند ساله وقتی صبح می شه،خورشید و بیدار میکنم
شبا به یاد تو همش ناهید و دیدار می کنم
حسرت روز رفته رو نخور که من خرابتم
رشته به رشته ،مو به مو ،زمستون و بهارتم
بهار من تویی گلم ،میون این همه تگرگ
زندگی دوباره می ،تو لحظه های سخت مرگ
مرا ببخش نه به خاطر اینکه من لایق بخششم .چون تو سزاوار آرامشی عزیزم ..
علی احمدی ......حادثه
ندامت نامه وتقدیمی بسیار زیبا و باشکوه
مبارک همسر گرامیتان باشد