دوشنبه ۳ دی
تلخفور شعری از بابک فاضل
از دفتر از سالها..... نوع شعر قصیده
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۷ ۰۱:۵۶ شماره ثبت ۶۵۷۵۳
بازدید : ۶۶۳ | نظرات : ۱۵
|
آخرین اشعار ناب بابک فاضل
|
#تلخفور
#تلخند
مردکی دیدم که وافوری به دست
درپس افکار او بالا و پست
یک دمی خود را به بالا می نشاند
یک زمان خود را همانگونه که هست
چند سالی این عمل تکرار گشت
تا که مردک بر سر جایش نشست
چون که آن عیش و خوشی بر باد رفت
رعشه بر جانش چو خاکستر نشست
مال و اموالش به سوراخی فرو
آبرو و مردی از وی رخت بست
یک نگه بر پیش و بالایش نمود
جملگی هر آنچه بد رفتش ز دست
دست بر دامان عزرائیل شد
در سی و نه سالگی مانند شصت
چون ملک اندر دهانش هو نمود
جانش از تن در نیامد جان برست
پیش حق او اعتراض از بخت برد
خود نمی دانست روحش مرده است
|
|
نقدها و نظرات
|
درود استاد گرامی بدا بر احوال قومی که سوداگری مرگ بیشترین حجم اقتصاد زیر زمینی اش باشد | |
|
درود بر جان جانان سجاد خان | |
|
سلام بر خواهر خوبم سرکار خانم نامداری | |
|
درود برشما بانو بهارلویی عزیز ممنون که خواندید | |
|
سلام بر جناب مقدسی عزیز ممنون که خواندید | |
|
درود بر شما شاعر گرانمایه جناب زارع عزیز ممنون از لطف شما | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
مرگ بر سوداگران مرگ