بارش از آسمان تحتانی

بحث درس است  درس آزادی
درس راه و طریق دینبانی
درس ایثار درس جانکندن
در میان هوای طوفانی
از هوای شدید گرمایی 
آسمان بر طریق رحمانی
بارشی بی رقیب آورده
سمت مردی ز نسل چوپانی
نسل‌چوپان میان طوفان است
مثل خاتم عقیق سلطانی
سمت بالا نگاه می کردم
 آسمان هم کویر عطشانی
ابر در میان جایش نیست
پس خدایا زچیست بارانی
آن عقب تر نگاه می کردم
بارش از آسمان تحتانی
ناگهان بارشی به سمتش‌رفت
خورد محکم‌به‌سمت پیشانی
خواست پاکش کند ز پیراهن
گشت ظاهر یه تکه عریانی
بارشی بر سه قسم برسمتش
رفت از سمت مرد حیوانی
ضربه محکم بخورد بر سینه
داد آمد زسمت پنهانی
مادری بر جلوی چشمش‌بود
داغ مادر تو هیچ می دانی؟
شیدو صحرا به اشک باریدند
دیدم انگار قوس قوسانی
خم شدش آورد همان بیرون
بارشش را زسمت خلفانی
بس کنم درس تو بباشد این
نه که درس هوس به شهوانی
نحو و فقه حقوق یعنی چه
تو مدد کن زجد عمرانی
زیر لب دائما بگویم باز
در  حرم در هوای روحانی
السلام علیک یا ارباب
تا مرا نوکر خودت دانی
((گمنام))

این شعر خطاب به‌چند نفر از دوستانم هست .

((سید مسعود عمرانی ))استادم هستند.