سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 30 آبان 1403
    19 جمادى الأولى 1446
      Wednesday 20 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        چهارشنبه ۳۰ آبان

        به منا سبت شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

        شعری از

        رعنا بهارلویی تخلص باغبان

        از دفتر برگ های پائیزی نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۶ ۱۰:۰۳ شماره ثبت ۶۳۰۶۵
          بازدید : ۵۷۷   |    نظرات : ۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر رعنا بهارلویی تخلص باغبان
        آخرین اشعار ناب رعنا بهارلویی تخلص باغبان


        سروده زبان حال حضرت علی (ع) می باشد
         
        خدایا ؛ فاطمه ؛ حالش خراب است.....
        زِ بعدِ مصطفی ؛ چشمش ؛ پُر آب است
        دلم خون ؛ شده از اشک های زهرا...... 
        چه سنگین گشته آن ؛ پلک های زهرا
        زِ دردِ پهلو و بازو ؛ هر شب....... 
        ندارد ؛ خواب و نالد او ؛ هر شب...... 
        زِ روی کودکان ؛ رُخسارِ زردش... 
        پنهان می کند ؛ تمامِ دردش.......
        ولی بانوی من ؛ خوب می دانم.... 
        که می سوزی زِ غم ؛ ای هم زبانم
        چه آسان شد فراموش یا زهرا..... 
        همه ؛ حرمتِ اهل بیتِ طاها..... 
        زدند و هم شکستند ؛ دربِ خانه..... 
        نکردند شرم ؛ زِآن ؛ صاحبِ خانه
        شکستند سینه و بازوی کوثر... ..
        گرفتند ؛ محسنِ شش ماهه یکسَر
        شده زار و پریشان حالِ ماهش...

        که خون کرده ؛ زِآن احوالِ ماهش
        نحیف و لاغر و نیلی ؛ رویش..... 
        زِ درد و غصه ی سیلي رویش.... 
        زِ درد های تو من هم ؛ درد دارم
         
        زِ اشک های تو آهِ سرد ؛ دارم....
         
        زِ تب می سوزی و لبخند داری.... .
        چو شمع آب می شوی ؛ دلبند داری
        که دلبند های تو ؛ دل غصّه دارند
        کز آن ؛ هم غصّه ها ؛ هم قصّه دارند
        چو غمخانه بشد ؛ آن خانه بی تو
        سرشکِ غم ؛ همی بارند ؛ پی تو
        علی تنها شده ؛ یاری ندارد.....
         
        در این تنهایی ؛ غمخواری ندارد...
         
        بیا ؛ فاطمه جان ؛ یک بارِ دیگر
        نظر کن بر علی ؛ این بارِ آخر 
         
        96/11/24
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2