لشکر بکش ،،بر من بتازان اخمهایت را ، اخم تو احساس مرا مهمل نخواهد کرد
برتوپ هم بستی بهارستان قلبم را !!گیرم ولی عشق مرا منحل نخواهد کرد
با مادیانهایت به من هی تاختن تا کی ؟؟ اسب کهر از مادیانش دل نمی گیرد
این سرکشی هایت مرا دیوانه تر شایداما یقین کن مشکلی را حل نخواهد کرد
هر شب تو را بر سیم های تار می رقصم صدها بنان از اشکهایم شور می گیرند
دشتی برقص آن دامن گلدار را بانو تلخی تو حس مرا مختل نخواهد کرد
دیکتاتوری با چشمهای قهوه ای رنگت در من بگیران کودتایت را براندازم
کاری که ان طرز نگاهت با دل من کرد رمال هم با جادوو جمبل نخواهد کرد
از سر کشیدی روسری ی ی ی ترمه دوزت را باران موهایت مرا در شهر جاری کرد
با موی تو دیگر به رغم بودنم هرگز باد رها و هرزه ای کل کل نخواهد کرد!!!
حبل المتین گیسوانت را نگیر از من از عمق گمراهی به ایمان تو رو کردم
من جای چنگم
شانه بر موهات خواهم بست !!! این کار اصل آیه را مهمل نخواهد کرد!!!
هادی نژادهاشمی
درودبرشما
وقلم زیبانگارتان
بسیارعالی