سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 26 ارديبهشت 1403
    8 ذو القعدة 1445
      Wednesday 15 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت

        گل...

        شعری از

        سید رضا موسوی

        از دفتر شعرناب نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۴ فروردين ۱۳۹۱ ۱۱:۱۴ شماره ثبت ۶۱۴۸
          بازدید : ۱۳۲۶   |    نظرات : ۱۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سید رضا موسوی

        گل بی مرام خوش بو!

        که به عنبر و سمن زدی کنایه

        من و شهد بی مرامی !

        چه عسل؟!

        چه تلخ کردی تو فضای آشیانه

        به سمن زدم اشاره

        که تو ماه پاره پاره!

        تو بگو به نو گل ما

        که نبود راه و چاره

        این حکایتی که گفتی این ترانه ای که خواندی..

        و صبور میشود باز

        دل بی قرار و عاشق

        به امید صبح فردا

        من پیاده تو سواره

        گل نرجس گل نرجس

        شبی از دلم گذر کن من گلایه ها سرودم

        که ندیدی

        نه شنیدی

        به خدا چنین گلایه

        :

        بزن از عدم تو رگ هام

        ببر از دلم تو فریاد

        که نصیبم فقط آه است و قرارم شده لاله

        مثل چشمان شقایق

        گل نرجس؟!

        به فدای رخ زیبای تو این عالم خاکی که تو در عرش خدا هم

        به یقین دلبر اوصیا و اولیا و انبیای حق لا یزالی

        گل نرجس ؟!

        تو اگر جلوه کنی

        فرش قدومت شود این خرقه و عمامه و دستار

        شود جمله فریاد زمین : آجرک الله

        که آمد به زمین یوسف زهرا

         

        چه زیباست ولی باز هم این جمعه ندیدم گل رویت

        نشنیدم که کسی پرده به دستش بزند داد در این کعبه ی بی داد:

        انا

        بقیة الله

        .

        .

        .

        چرا شرحه ی این زخم که تا مرز قلوب همه رفته ست

        کسی را به تحرک نزده

        یا نشده عزم محیا شدن از بهر ظهورت... به کسی جزم>؟؟؟؟؟؟!

        که ای منتظران

        تا من و تو منتظر اینگونه نشینیم

        نه اسبی کند او زین

        و نه فریاد زند جمعه موعود به گوش من و تو نغمه ی لاهوت...

         

        پ ن: آری ما باید شرایط ظهور را فراهم کنیم ولی نه با اشاعه فحشا یا کمک به ظالم و ...

        سید رضا موسوی 10/12/85

                                                                                  و من الله التوفیق

        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0