سلام و دوصد درود خدمت بانوی گرانمایه،بانو باقری عزیز
گه گداری باخودم که فکر میکنم،می بینم کسی که باعث شد بنده در اول راه نوشتن داستان قلم را زمین نگذارم و به باد های مخالف گوش نکنم شما بودید..و این سپاس گزاری بنده را تا آخر عمر پذیرا باشید.
در مجالی که داس های به ریشه رحمی نداشتند.
خیلی ممنونم که درخواست بنده را عملی کردید،و همین طور از عماد عزیز.
چند روزیست به فکر تغییر سبک و سیاق در شعر افتاده ام و به نظرم دیگر نوشته های بنده دارند وارد کلیشه می شوند،به همین جهت دستی بر آتش پست مدرنیسم بردم و چند باری کاغذی سیاه کرده ام.
این اثر تقریبا اولین اثریست که خواستم وارد آن شوم.که البته ویژگی های این سبک را ندارد.
و فقط آغاز راهی بود.
اگر مطمئن بودم که بعضی ظرف ها وجود دارند،حتما از این سبک اثاری منتشر میکردم.
اما به گمانم،بعضی آثار را فقط باید در دفتر گذاشت تا خاک بخورند وووووووووخوانده نشوند..که مشخص نیست چه حسابی باز شود.
اما
آهنگ و وزن شعر اشکالی ندارد،فقط اختیارات زیاد است و کش و قوس ها زیادتر،تقطیع به ارکان اگر فرمایید متوجه خواهید شد.
در آخر عرایضم،سپاس گزاری مجدد بنده را پذیرا باشید.
امید این حرکات آغازی باشند برای کنار گذاشتن تعارفات و پرباری هرچه بیشتر آثار.
ممنونم
یاعلی