چهارشنبه ۲۸ آذر
|
آخرین اشعار ناب رحمان مژگانپور
|
در میان چشم های شعرِ خود زندانی ام
با نگاه خیس و این بغض غزل میخوانی ام
در کنار حس آغوش و قدم ها... بیخیال
ای رفیقِ خوب من،امشب کمی بارانی ام
گردبادی در کنار کشتیِ گمگشته ای
کاش سوی ساحلی آرام برگردانی ام
هم قدم با قافِ عشقی در غزلهایم هنوز
ای که هستی در کنارِ گریه ی طولانی ام
میروی از من از این تکرار بی پایان عزیز
کاش روزی در کنار شعر خود بنشانی ام
ابر میبارد ولی سیگار میخواهد دلم
امشبی با من مدارا کن کمی طوفانی ام
لعنتی بازم نفهمیدی تو را کم دارم و
با نگاه خیس و این بغض غزل میخوانی ام
|
نقدها و نظرات
|
درود بانو سپاس فراوان از لطف و عنایت شما بزرگوار | |
|
درود جانم ممنونم از نگاه شما | |
|
عرض ادب سپاس از لطف و عنایت شما بزرگوار | |
|
عرض ادب سپاس از لطف و عنایت شما | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.