دوشنبه ۵ آذر
زمین لرزه ... شعری از سامان ایرانی
از دفتر درد نامه نوع شعر مثنوی
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۶ ۱۵:۴۰ شماره ثبت ۶۰۶۳۷
بازدید : ۴۳۲ | نظرات : ۸
|
آخرین اشعار ناب سامان ایرانی
|
آه ای وای زمین وقتی که می لرزد
براستی گویا انگاری که مرگ در زد
آه دیشب بود دقیقا همین وقت ها
وای که ناگهانی پرنده ی مرگ پر زد
آنها همگی مشغول زیستن بودند
دور هم در فکر آنها که نیستن بودند
همگی ذره ای امید به فردا داشتند
ته دل هایشان امید به خدا داشتند
بعضیها زیر لبها زمزمه میکردند دعا
می گفت خدا فرزند من هست کجا
آسمان هم دلش از سنگ شده بود
آنجا شبیه به میدان جنگ شده بود
کسی خوابی به چشمان اش نبود
اگر هم بود هیچ گاه امکان اش نبود
هیچ کسی نمیشد باورش ای خدا
که زیر آوار است حال یاورش ای خدا
آه یک کودک دل تنگ مادر شده بود
یک مردی انگار دفن زیر در شده بود
ای کاشکی که دیگر نبیند چشمانم
من ز برای مردمان وطنم نگرانم
شعر تقدیمی به هموطنان مظلوم کرمانشاهی
که در حادثه زمین لرزه اخیر
عده ای شان جان خود را از دست دادند و عده ای دیگر در موج سختی زندگی میکنند ... !
|
نقدها و نظرات
|
درود ، انشاا... همینطور باشد که فرمایش کردین | |
|
درود برشما، سلامت باشید همچنین ، تسلیت بر شما | |
|
درود بر شما ، بر شما نیز تسلیت | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
امید که رب جلیل درگذشتگان در اثر این زلزله ویرانگر را ببخشد و بیامرزد و خلد آشیان سازد و به بازماندگان صبر عنایت فرماید