دوشنبه ۳ دی
فصل37 از کتاب پایان نامه(اولین کتاب به سبک مجیکال سمبولیسم) شعری از نام ور
از دفتر شعرناب نوع شعر موج نو
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۶ ۲۲:۰۶ شماره ثبت ۵۹۷۶۴
بازدید : ۴۶۸ | نظرات : ۳
|
|
((بخشی از فصل37کتاب پایان نامه))
((اولین کتاب به سبک نماد گرایی جادویی))
...چه احساس شگفتی دارد او..
نم نم باران را نبویده است..
اما همیشه قطره های اعجاز را می شمارد..
خود را به صحنه دنیا می بندد..
بی آن که بداند خود را به جهان بسته است..
و مهر آسمان را در ضمیرش بی نصیب می سازد..
به یک تبسم،پر و بال جهان را به سان لاله های عبرت گردون..
بی قرار می کند..
سپس می خندد که نشاطی نداشته باشد..
آیا باید از او بخواهم که شبستان خورشید را در مدار خزان نگونسار کند؟..
تنگ تر از من گذر کرد از بهانه هایش..
چه خوش یافت دانسته هایش را..
هنگامی که به سرزمین نانوایان رسید..
ننگ باد فاصله های هزار فرسنگی او با هیکل در امانت مانده کوثر..
چشمه دیرین معرفت،قلم عطارد را از چشمانش فرو چکاند..
تنها قلم بود و تنها کاغذ..
و کجا بودند فروغ هر یک از آن ها..
ذوق طلوع و آفاق شب را نداشتند..
چنان بیهوده به سجود افتاده بودند..
که حکم ششم قصد شده خدا را..
میان هفت خوشه سیاه ول کرده بودند..
همای حسرت،سبزه های بهشت را پسندید..
اما قلم بر سرش چکید..او سیاه تر شد..
به گیتی بی ثمر مانند شد..
از خود می خواهیم که از خدا بخواهیم..
که همانا خداوند دانشمندی مسلط است..
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
در نهایت تمنا داریم هرچه سریعتر اسم و فامیلی حقیقی یا مستعار خود به صورت کامل درج کنید