يکشنبه ۴ آذر
غروب شعری از مریم غریبی
از دفتر پروانگی نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۶ ۰۲:۰۳ شماره ثبت ۵۹۵۹۰
بازدید : ۵۴۰ | نظرات : ۳۴
|
آخرین اشعار ناب مریم غریبی
|
رو به دریا نشسته ام
تماشایش می کنم
در حال غروب کردن است
نمی دانم چرا اینگونه دل به تاریکی می دهد
شاید غم وعشق پنهانی دارد که نمی تواند دل به آن بسپارد..
دریا
غروب
آرامش
سکوت
چه معادله دوست داشتنیی می شوند
فقط باران را کم دارنند
دلت که گرفته باشد ،،
حوالی دریا هم که باشی ،،
هیچ چیز مثل او و غروبش نمی تواند حالت را دگرگون کند
من
دریا
ساحل
غروب
و اشکهایی بی بهانه
همه کسی را طلب می کنیم که به وقت خواستن دل به یادش غروب می کند.
#غروب
#مریم_غریبی
|
نقدها و نظرات
|
سلام و عرض ادب بانو جان سپاس از مهر شما عزیزم زیبا نگرید جان دل | |
|
درودها بانو جان سپاس که به مهر می خوانید تشکر از محبت و لطف شما جان دل | |
|
سلام و عرض ادب جناب مرزوقی عزیز زیبا نگرید بزرگوار عالی حضور پر مهر شماست سپاس از لطف شما | |
|
سلام و عرض ادب برادر بزرگوارم تشکر و سپاس از لطف و مهرتان جناب کریمی بزرگوارید برادر خوبم | |
|
درودها بزرگوار تشکر و سپاس از مهرتان زیبا نگرید جناب اسفندیاری | |
|
درودها زیبا نگرید بزرگوار سپاس از مهرتان | |
|
درودها سپاس از حضور شما بزرگوار | |
|
درودها بزرگوار ،، سپاس از مهرتان تشکر از لطف شما جناب رمضانی | |
|
درودها بزرگوار سپاس از مهرتان | |
|
زیبا نگاه شماست بانو جان سپاس از مهرتان جان دل ❤❤❤ | |
|
درودها بزرگوار سپاس از لطف و مهر شما | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
زیباوبااحساس بود