سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 5 آذر 1403
  • روز بسيج مستضعفين، تشكيل بسيج مستضعفين به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
24 جمادى الأولى 1446
    Monday 25 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۵ آذر

      تو چنان بی رحمی

      شعری از

      ماهدخت محمدی

      از دفتر هیچ نوع شعر آزاد

      ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۶ ۲۱:۲۷ شماره ثبت ۵۷۹۵۰
        بازدید : ۶۳۰   |    نظرات : ۹

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر ماهدخت محمدی

      تو چُنان میخواهی که شوم عازم راهی که به رفتن برسد 
      من چُنین میخواهم که شوم عازم راهی که به تو ختم شود 
      تو چُنان با دگری گرم گرفتی که دلم یخ بزند 
      من چُنین یخ زدم و پس نکشیدم ز تو و خواستنت 
      تو چنان خط بکشیدی ز من و خاطرِ من
      که سیاه اندر سیاه ست این من و عالم من
      تو چُنان منکرِ عشقت ز منی 
      که به فکرت نرسد گوشه ای از من به دَمی
      تو چُنان دل ببریدیُ گرفتی ز منم ماندنت
      من چنین ماندم و سوختم به امیدی ز تو و آمدنت ...
       
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      پنجشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۶ ۰۸:۰۷
      درود بانو
      زیبا و جالب بود خندانک
      سیاوش اسفندیاری
      پنجشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۶ ۲۳:۰۳
      تومرا در گذر از کوی رقیب میخواهی
      من نشسته به امیدی که تو در وا کنی
      تو شدی با دگران گرم که من سرد شوم
      غافل از آنکه من یخ زده تبدار کنی
      تو چنان خط بکشیدی بمن و خاطر من
      که سیه بختم و نومید که دلم نار کنی
      انچنان گرم سیاه کردن بختم بودی
      که ز یاد بُرده ایی، عشقم رو انکار کنی
      آنچنان دل ببریدی ز من و خال لبم
      تا مرا مضحکه در دیده انظار کنی
      عشق در خانه این دل بنشسته به عزا
      تو چطور ترک دل عاشق ، و اشعار کنی....
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

      سعی کنید به اشعارتان نظم بدهید
      شما استعداد خوبی در نگارش احساساتتان دارید

      بداعه من خالی از اشکال نیست و هدفم فقط نشان دادن مسیر به شما شاعر احساسی و جوان بود
      ابوالفضل رمضانی  (ا تنها)
      پنجشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۶ ۰۶:۴۲
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      نیره ناصری نسب
      پنجشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۶ ۰۶:۵۱
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      درود بر شاعر گرانقدر ماهدخت مهربان خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      ابوالحسن انصاری (الف رها)
      پنجشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۶ ۰۸:۳۵
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      سیاوش اسفندیاری
      پنجشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۶ ۲۲:۳۵
      خندانک
      از اینکه عاشقانه مینویسید خوشحالم خندانک

      موفق باشید
      منصور شاهنگیان
      جمعه ۱۳ مرداد ۱۳۹۶ ۰۸:۱۶
      درودها بر شما ...

      و بر کلام شما ...

      خندانک خندانک خندانک خندانک
      سیدابراهیم میری ((سید))
      شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۶ ۱۶:۰۴
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      فریبا غضنفری  (آرام)
      يکشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۶ ۰۷:۴۷
      درود بانو. 🌹🌹🌹
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      میر حسین سعیدی

      مست از فدا نمودن سر را جدا نمودن ااا بر سر نیزه رفتن عشق از خدا ستودن ااا اشاره به حدیث قدسی من عشقنی عشقته وااا ن
      نادر امینی (امین)

      من از آنروز دیوانه لایعقل بشدم روی ماه توبدیدم سوی میخانه شدم تن وجان را برهیدم به فراموشی دل بشکستم دل خودرا سوی میخانه شدم بدر میخانه رسیدم همه دیدم مدهوش زخود وبیخودی اکنون برستم به نهانخانه شدم درنهانخانه نیافتم جز سرگشتگی روح وروان وزنهانخانه شتابان سوی بتخانه شدم چو نهانخانه و بتخانه ومیخانه همه بی روح بدیدم یکسره سوی ازل تاختم و سوخته هشیار شدم
      میر حسین سعیدی

      ما سر ز تن و دل ز جهان رسته و مستیم ااا بر زلف چلیپا دل خود بسته شکستیم ااا نزدیک دل شکسته شد منزل آن یار ااا در دل دل خود شکسته هستیم
      نادر امینی (امین)

      مستیم وزنیم دف چو دوعالم همه عشق است رقصیم وبنوشیم زقدح می که فرزانه عشقیم دیوانگی عبد همه پرتو ذات است یاهو کنیم برهنه گیتی چو دردانه عشقیم
      میر حسین سعیدی

      دیوانه ترین لایق دیوانه ی عشقیم ااا هویی به دل دف شده دردانه ی عشقیم

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      4