سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 29 فروردين 1404
  • روز ارتش جمهوري اسلامي و نيروي زميني
20 شوال 1446
    Friday 18 Apr 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      ساده ترین درس زندگی این است ،هرگز کسی را آزار نده.ژان ژاک روسو

      جمعه ۲۹ فروردين

      جزر و مد

      شعری از

      محمد رضا نشایی مقدم

      از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

      ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۶ ۱۵:۵۹ شماره ثبت ۵۷۹۴۳
        بازدید : ۶۶۹   |    نظرات : ۶

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر محمد رضا نشایی مقدم
      آخرین اشعار ناب محمد رضا نشایی مقدم

      بیدار بودم در کنارت، خواب می دانست
      این نکته را در آسمان مهتاب می دانست
      آزرده بودم از زمین و از نفس هایش
      هر بازدم از دم که می زد، آب می دانست
      بالا و پایین می شد از این اشک، دریایم
      کو ساحلی تا با من بی تاب می دانست...
      آیینه از آه من بیچاره لبریز است
      این را همین دیوانه از سیماب می دانست
      تا جمع شد از غم بساط خنده های تو
      دنیا خوشی را گوهری کمیاب می دانست
      مهواره بودی چون که جرمت بود خندیدن
      این را دگر هر آدم نصاب می دانست
      هر صرف از نام تو جرمی بود پنهانی
      در نحو تو داروغه هم اِعراب می دانست
      ای دل، جگر از دست تو خون است رحمی کن
      با من نگو این قصه را قصاب می دانست!!!
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      چهارشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۶ ۱۴:۰۶
      درود گرامی
      بسیار زیبا بود خندانک
      فریبا غضنفری  (آرام)
      چهارشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۶ ۰۹:۱۲
      برقرار باشید بزرگوار. 🌹🌹🌹
      سعید فلاحی
      جمعه ۲ آذر ۱۳۹۷ ۰۳:۰۰
      درود بر شما
      احسنت
      خداقوت
      زیبا ودلنشین بود
      موفق باشید.
      کبری یوسفی
      جمعه ۲ آذر ۱۳۹۷ ۰۵:۳۲
      سلام بزرگوار
      زیبا وعالی بود
      دست مریزاد
      خداقوت
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)

      نگار از ساحل احساس رد شد اا چه زیبا خوب بودن را بلد شد اا نگاهم چون که بر چشمانش افتاد اا همه حسم به او افزون ز حد شد اا از کتاب دل گویه های بانوی احساس اا درود و شبتان آرام نابیان گرامی
      طاهره حسین زاده (کوهواره)

      تو را شادی مرا غم آفریدند ااا کنارِ اشکِ نَم نَم آفریدند ااا بداهه سپاس آذردخت مهربان خانم مهندس عزیز محبّت دارید نازنین خواهرم ااا خداریارتان
      سید مرتضی سیدی

      من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق چارتکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست
      آذر دخت

      درود و عرض ادب ااا سلام استاد بانو کوهواره عزیز شب شما هم بخیر و ایام به کامتان عزیزم
      طاهره حسین زاده (کوهواره)

      د ااا یخی به نزدِ آفتاب میآیَد ااا صدای چکّه های آب میآیَد ااا از مِناره ی صحنِ گنبدطلا ااا صلّ علی ابوتُراب میاید ااا از نفَس دلِ شکسته ی من ااا حدیثِ سُرخِ تَب و تاب میآیَد ااا بخشی از یک غزلم ااا سلام و عرض ادب شب و روزگار همگی شما گرانقدران در پناه امن الهی بخیر و خوشی ااا بدرود

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1