جمعه ۷ دی
از زبان عبید شعری از حسين زرتاب
از دفتر خط كبود نوع شعر مثنوی
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۰ تير ۱۳۹۶ ۲۳:۵۳ شماره ثبت ۵۷۳۵۴
بازدید : ۴۹۶ | نظرات : ۱۸
|
آخرین اشعار ناب حسين زرتاب
|
674-از زبان عبید-1396/4/11
من عبیدم
خالقِ زاکانی ام
شوخ چشم و
شوخ گفتار و شگفت
سبز
چون طنازِ قرنِ بیست و یک
می کنم افشاء
حدیثِ کهنگی
رازهای غارت و درماندگی
سر زنم هر جا که تاریک است و ترس
کنجکاو لحظه های نابِ خلق
دین فروشان را کنم
یک سکه پول
آبروی مردمان
راز مگو
حاکمان درمانده ی گقتارِ من
نظم ها
آشفته از کردارِ من
صوتِ من آوازِ بهلولِ بزرگ
راز های مخفی باید نهفت
حرف های مطرحِ منصورِ حق
آنکه حافظ جرمهایش را شمرد
خلق را سیرابِ آگاهی کنم
فتنه را
من
بیش و کم روشن کنم
خود قلم را
چوبه داری کنم
تا حقایق را
بر آن
افشا کنم
حکمِ شلاقی
به تابوتِ مسیح
مرده های زنده را معنا کنم
در میانِ سرورانِ سایتِ شعر
هم میانِ شاعرانِ جامعه
این کمین زرتاب را
رسوا کنم
هیچ
پیشِ خلقِ بی پروا کنم -*
*- قالب این شعر را مثنوی نوشته ام اما نیک می دانیم که این سروده با مثنوی کلاسیک متفاوت است
از این رو می توان آن را "نو مثنوی" به حساب آورد
#حسین_زرتاب
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.