تقدیم به خواهر بزرگوار و مهربانم،بانو عجم،بانوی واژه ها،که چون باغبانی مهربان مهر می افشاند بر باغ شعرناب...داستان واقعیست،خودم دیدم و به باغبان گفتم که حتما کارش را به نظم در خواهم آورد و همان روز،خوشبختانه،انجام شد
"باغبان"
به روزِ گرمی از یک تیر ماهی
شتابان در گذر بودم به راهی
عرق از سر به پا بودم به جریان
به زیرِ نورِ "بانو مهرِ" سوزان
عطش جاری درونِ جانِ من بود
وَ جوعی سخت هم مهمانِ من بود
مبارک ماهِ صوم و، آخرش بود
نهایی روز و جانم در بَرَش بود
زِ کار و بارِ بانکی رو به خانه
همین الان رَوَد جان در گمانه!
سری خم، کیف در دستی و نالان
کسی گفتم نگاهی کن به بُستان!
درختانی به زیباییّ ِ جنّت
به مهمانیّ ِ سایه کرده دعوت!
چه بخشایشگر و بی هیچ علّت
فِشانَد مهرِ خود بی هیچ منّت
صفای سایه جانِ تازه ای داد
وَ "نا" ی رفته جای خود بیفتاد!
گشودم چشمِ خود تا خوب بینم
زِ مهرِ بی امانش شاخه چینم
که چشم افتاده بر یک پیرِ دانا
صفایی داشت کو را کرده برنا!
شیلنگی بود در دستانِ آن پیر
دلِ بُستان کند با مهر تا سیر!
بدونِ مزدی و با مهرِ بسیار
توانا دستِ او مشغولِ بر کار
صفایی داشت پیرِ مردِ دانا
از آنانی که دیگر نیست این جا
درختانیّ و گُل هایی فراوان
چمن در زیرِ پا چون فرشِ کاشان
میانِ شاخه ها گنجشککان بود
تو گویی جنّتی در این جهان بود
سلامی کردم و "خسته نباشید"
به آرامی به گُل ها آب پاشید
سلامم را به گرمی پاسخی داد
شیلنگش را کناری پیر بنهاد
زِ کارِ نیکِ او و از درختان
شمردم بر دلِ آن نیک بنیان
"هوا را پاک می گرداند این کار
طراوت بر زمین آورده بسیار"
به لبخندی لبانِ پیر شد باز
به تندی من گرفتم خنده را راز!
به شرمی من زِ وی تمجید کردم
وَ کارِ نیکِ او تایید کردم
ولی بی مزد کارَت علّتش چیست؟
چنین کاری ندیدم،بی گمان نیست!
کنون حتّی سلامی بی طمع نیست!
بگو اِی پیرِ دانا علّتش چیست؟
چنین او گفته: سی سالی گذشته
تمامِ همّ او این کار گشته
گُل و هرچه درختِ بوستان را
به دستِ خود نشانده بودم آن را
به جان و دل نمودم آبیاری
برای آخرت توشیّ و باری
دِرو کردیم آن چه را که کِشتند
از آنانی که اکنون در بهشتند!
وَ نوبت بر من و ما شد جوانک!
بباید در زمین هم کِشت آنَک!
که فرزندانِ ما باری بگیرند
وَ رسمِ نیکِ اجدادی پذیرند
من اکنون مزدِ وی را دیده ام چیست!
فِشاندن در زمین این بذرِ نیکیست!
روایت کرده ام این داستان را
که مانَد نیکی اش در خاطرِ ما
96/04/03
حمید رفیعی راد(کوروش)
مبارک بانوی گل واژه های ناب باشه