صلیب خشخاش
آیا نمی بینی که ساقه ی پوپکهایمان
زخمی اند ؟؟
آیا نمی بینی که در جوار گلهای مریم
صلیب خشخاش می روید ؟؟
آیا نمی بینی که غزالانِ تشنه ی صحراگرد
از کنار بی رحم ترین کاروانِ
کوزه پرستانِ وحوش
جان سالم بدر نمی برند ؟؟
من بودم که در ویلای عزلت
در سمینار اغیار
دیده ی هزاران اشک را
به گونه های کویری
معرفی کردم .
من بودم که با پچ پچ گلهای صناعی و مغفول
به بیخوابی ادراک فرو رفتم .
اکنون از کولاک کوکنار
تنه ی یاسمنها و لاله ها و نرگسها زخمی ست .
چیزی دیگر به نیمه شب نمانده .
لشکر شلّاق برای
بدرقه ی نورانیّت آماده است .
من در عمق یلدای ظلمت
به دنبال آتش ابراهیم میگردم
تا شمع دالان شبستانم را روشن کند .
درست است که
تلفظ هقهقه و قهقهه سخت است
ولی پرتاب از کمدی قهقهه
به درام هقهقه بسیار آسان است .
ما از شجره ی بیتای سلمان فارسی هستیم
و تو از شاخه ی
مغیلان ابتر و سترون سلمان رشدی .
در این بوران تنهایی دستانم را
به سوی ملکوت دریاها دراز کرده ام
تا بار دیگر با دوای دانش و معرفت
همنوعانِ محروم و مظلوم
بیمار اعتیاد را
درک کنم .
باقر رمزی باصر