سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        (چُم، چرا توتُـم

        شعری از

        علی اسماعیلی

        از دفتر دل عالم نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۶ ۰۰:۱۸ شماره ثبت ۵۶۷۲۵
          بازدید : ۱۰۱۶   |    نظرات : ۳۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر علی اسماعیلی

        (( چُم، چرا توتُـم ))
        شبی ، ترک تنعم کرده‌ بودم
        گمانم سرکه در خم کرده‌ بودم
        میان مه ، ندیدم روی مه را
        مسیر آسمان، گم کرده بودم
        اگر شیطان شرارش شعله‌ور گشت
        دل و جان را چو هیزم کرده‌ بودم
        زمین خورده پر از زخم زمانه
        به هر دردی تبسم کرده‌ بودم
        تو شاهد بودی و دانی گلو را
        چه بغضی پرتراکم کرده‌ بودم
        ( من از بیگانگان هرگز ننالم )
        که عادت نیش کژدم کرده‌ بودم
        نفهمیدم لباس میش تن داشت
        پلنگی که ترحم کرده بودم
        کنون لبریز دردم از رفیقان
        همین آن که تجسم کرده بودم
        ندارد ترجمه این زخم، تألیف
        صبوری در تألم کرده‌ بودم
        زمین خوردم چه‌را خوردم چرا "چُم"
        بدان از درد توتُـم کرده بودم
        نمیدانم تو میدانی چه خونی
        به جان و دل، و مردم کرده بودم
        خودم کردم که لعنت بر خودم باد
        چه حیف و میل، گندم کرده‌ بودم
        پ ن ۱ :
        "چُم"(chom)=چه میدانم، نمیدانم
        "توتُـم"(tootom)=از داخل فروریخته
        "چرا توتُـم" = میدانم از داخل فروریخته
        پ ن ۲ :
        برای کارشناسی و بررسی دلایل ریزش
        سقف خانه‌ای قدیمی(خشت وگلی) 
        به محل رفتم، صاحبخانه پیرزنی بود؛
        لبریز واژه‌ها و اصطلاحات ناب کرمانی،
        پر از حرف شنیدنی و کلا حرف نداشت!
        پرسیدم: چی شده؟ چرا سقف ریخته؟
        نگاهی به سرتاپای من کرد، بعدش
        زیرلب خندید و گفت: "چُم"
        دوباره پرسیدم: نمیدونی چرا سقف ریخته؟
        اینبار با اطمینان گفت :   "چرا توتُـم"
        دو پاسخ کوتاه او ((چُم، چرا توتُـم))
        تنها سه کلمه‌ی دو، سه و چهار حرفیست
        اما ده‌ها جمله هست و صدها مفهوم دارد!
        پ ن ۳ :
        در واقع او بررسی کارشناسانه را انجام و
        علت‌العلل ریزش نه تنها آن سقف، بلکه
        سقفهای زیادی را به درستی شرح داد!
        دیوار خشتی با گذر زمان و عوامل زیاد
        از داخل فرو ریخته و ظاهرش سالم بود.
        با آنهمه ادعا، قافیه را کامل باخته بودم
        اما، این قافیه باختن را دوست داشتم.
        اگر قافیه‌ای باختم، قافیه‌ها یافتم...
        علی اسماعیلی ، سوم بهمن ۱۳۹۵
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۶ ۰۹:۰۲
        اگر قافیه‌ای باختم، قافیه‌ها یافتم...
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        سلام
        زیبا قلم زدید خندانک خندانک خندانک
        خیلی هم جالب بود حکایت این خانم خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        علی اسماعیلی
        علی اسماعیلی
        سه شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۶ ۲۳:۵۶
        سلام
        صمیمانه سپاسگزار نگاه زیبا خندانک
        همچنین نظر پر از لطفتونم خندانک
        و
        جهان زیبا شود در چشم زیبا بین
        ارسال پاسخ
        لیلا باباخانی (سما الغزل )
        لیلا باباخانی (سما الغزل )
        چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۶ ۰۶:۴۲
        🌺🌺🌺🌺
        🌺🌺🌺
        🌺🌺
        🌺
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۶ ۲۲:۴۲
        درود استاد عزیز
        خودم کردم که لعنت بر خودم باد تضمین نیست؟ خندانک خندانک خندانک
        علی اسماعیلی
        علی اسماعیلی
        چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۶ ۰۲:۰۵
        سلام خندانک
        خیلی ممنونم بخاطر نگاه مدامتون
        و صمیمانه سپاسگزار نظر لطفتان
        و بینهایت ممنون و مدیون شمایم
        بخاطر نکته‌ای که گفتید؛ تضمین
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        برای مصراع
        خودم کردم که لعنت بر خودم باد
        خیلی سرچ کردم
        اما سراینده یا گوینده ای پیدا نکردم
        نمیدونم از کیه گفتم شاید یه ضرب‌المثل باشه
        و همچنین نمیدونم
        موارد اینچنینی تضمین محسوب میشه یا ...
        خیلی ممنون میشم اگه راهنمایی بفرمایید

        ارسال پاسخ
        لیلا باباخانی (سما الغزل )
        لیلا باباخانی (سما الغزل )
        چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۶ ۰۶:۴۱
        🌺🌺🌺🌺
        🌺🌺🌺
        🌺🌺
        🌺
        ارسال پاسخ
        علی اسماعیلی
        سه شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۶ ۲۳:۵۱

        سلامی گرم و کلامی سرد به
        یکایک دوستان ناب شعر ناب
        ابتدا
        تشکر میکنم از تمام اهالی شعرناب
        بعد
        صمیمانه تشکر میکنم از تمامی دوستانی
        که نگاه و نظری دارن به شعرام
        (البته اگه اسم خزعبلات من شعر باشه)
        و در نهایت
        بینهایت ممنون و متشکر و مدیون
        عزیزانی هستم که علاوه بر نگاه کردن،
        شعروورامو نقد میکنن و ایراد میگیرن
        علت حضور من
        در شعر ناب و هر سایت و شبکه‌های اجتماعی
        آموختن و یادگرفتن و بهتر شدنه
        با توجه به این،
        اینروزها که کسی حوصله خوندن نداره
        سرانه مطالعه منفی شده و و و
        وقتی کسانی پیدا میشوند که،
        نه تنها
        شعروورا و خزعبلات منو میخونن
        بلکه
        وقت گذاشته و در موردش نظر میدن
        بدون شک کارشون ارزشمنده...
        واقعا مدیون این عزیزانم
        نظرشون باعث میشه خودمو باور کنم
        و خودباوری انگیزه‌ای برای بهتر شدنه
        ولی
        بعضی از نظرات و کامنتا بودنشون توهینه!
        مثلا
        یکی از دوستان نهایت یه بیت رو میخوند،
        ولی همیشه برای همه مطالبم مینویشت:
        رقص قلمتان مانا ! مانا مانی به مهر !
        (یه بار به شوخی در جوابش نوشتم:
        شما هم کاش خوانا باشی به شعر!)
        یا
        دوستان دیگری هستند
        که یه متن تعریف و تمجید رو
        عینا به بقیه هم کپی پیس میکنن
        بنظرم
        خوبه دوستی که اثر من رو میخونه،
        نظر خودشو بگه،
        نظرشو دوست دارم... هرچی باشه،
        بهتر از تکرار چندتا واژه اتو کشیده است
        امیدوارم تونسته باشم
        منظورمو کامل و دقیق بیان کرده باشم.
        و کلام پایانی ،
        اولا
        حساب شعر و شاعری بزرگانی
        مثل مولانا و حافظ و... جداست
        کلام اونا خیلی فراتر از شعری هست
        که امروزه در تصور من میگنجه
        ثانیا
        وقتی در همین دوران معاصر ،
        در دنیای ادبیات بزرگانی مثل:
        شهریار،قیصر،منزوی، بهمنی و....
        را "استاد" و "شاعر" خطاب میکنیم
        پر واضحه،
        این عبا و قبا بر تن من یک لاقبا
        تا همیشه گشاد خواهد بود.

        همین
        همه را دوستدارم
        همگی مانا مانید به مهر خندانک
        لیلا باباخانی (سما الغزل )
        لیلا باباخانی (سما الغزل )
        چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۶ ۰۶:۴۱
        🌺🌺🌺🌺
        🌺🌺🌺
        🌺🌺
        🌺
        هزاران احسنت خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سینا دژآگه
        چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۶ ۰۱:۱۷
        سلام جناب اسماعیلی عزیز،شاعر بزرگوار
        اشعارتان زیباست چون اکثرا سعی دارید در آن بازتابی از فرهنگ و آداب موطن خود را بگنجانید و این ستودنی ست. خندانک خندانک خندانک

        این شعرتان هم زیبا بود و دلنشین خندانک خندانک

        (تیک نقد را می زنم که اساتید هم در بحث افتخار حضور بدهند،وگرنه بنده سیاهه نویسی بیش نیستم)

        فقط با توجه به اینکه در پست بالا فرموده اید پذیرای نظرات هستید ،جسارتا سه موردی که برایم ابهام دارد را عرض می کنم:

        \\"که عادت نیش کژدم کرده‌ بودم\\"
        همان طور که مستحضر هستید بعضی فعل ها حروف اضافه ای دارند که بیان آنها الزامیست و نمی توان آن را حذف کرد. مثل فعل مرکب عادت کردن
        حرف اضافه این فعل \\"به\\"است........عادت کردن(به)
        شما این حرف را صرفا برای رعایت وزن حذف کرده اید.در صورت دچار اشکال دستوری می شود.

        \\"پلنگی که ترحم کرده بودم\\"
        پلنگ در این مصرع نقش متمم را دارد.........وجود حرف اضافه برای متمم الزامیست و ما نمی توانیم آن را حذف کنیم..........یا باید حرف اضافه \\"به\\"را به کار ببریم یا \\"را\\" : به پلنگی... یا
        پلنگی را ...
        (حرف اضافه را در گذشته تنها نشانه مفعولی نبوده ،و برای متمم ها هم به کار رفته است.)

        \\"نمیدانم تو میدانی چه خونی
        به جان و دل، و مردم کرده بودم\\"
        مقصودتان را از این بیت در نیافتم...........کنایه ی خون به دل کردن ، وجود دارد ، اما خون به مردم کردن !!! فکر نمی کنم تعبیر صحیحی باشد.


        باز هم جسارت این شاگرد حقیر را به بزرگواری ببخشید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        چشمه ی ذوقتان تا ابد جوشان و خروشان خندانک
        علی اسماعیلی
        علی اسماعیلی
        چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۶ ۰۳:۴۰
        سلام
        صمیمانه سپاسگزار نگاه و نظرتونم
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        و
        بینهایت ممنون و مدیون راهنماییتون
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        فقط مورد سوم
        منظورم مردمک چشم بود
        و نمیدونم درسته یا نه
        ارسال پاسخ
        لیلا باباخانی (سما الغزل )
        لیلا باباخانی (سما الغزل )
        چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۶ ۰۶:۴۱
        🌺🌺🌺🌺
        🌺🌺🌺
        🌺🌺
        🌺
        سلام و سپاس نقد بسیار ارزشمندی بود و سعه ی صدر و نقد پذیری جناب اسماعیلی بزرگوار بسیار ارزشمندتر و ستودنیست
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        صحبت  پارکی ( صُبی )
        سه شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۶ ۲۰:۴۱

        شاعر فرزانه
        جناب اسماعیل غزیز
        غزلی زیبا و متفاوت خواندم
        نه یکبار
        بلکه
        به تکرار
        تا به کسب فیض نایل آمدم
        میان مه ، ندیدم روی مه را
        مسیر آسمان، گم کرده بودم



        /
        به رسم ادب سه بار درصفحه ی اشعار شاعران شعر ناب بدون چشم داشت فقط برای آموختن حضور می یابم بدیهی ست پاسخ ندادن به منزله ی عدم استقبال دوستی و آشنایی تلقی می شود...
        علی اسماعیلی
        علی اسماعیلی
        چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۶ ۰۲:۵۱
        سلام خندانک
        صمیمانه سپاسگزار گرمای نگاه مکرر
        و نظرات سرشار از لطف شمایم خندانک خندانک
        امیدوار
        بی توجهی منو با بزرگی خودتون عفو نمایید
        قصد جسارت نداشته و ندارم
        و
        بینهایت خواهان آشنایی و دوستی با اهل ادبم
        مخصوصا که
        عمر آشنایی من با ادبیات کمتر از دو ساله،
        هیچ نمیدانم و باید بدانم
        من
        از بد حادثه به شعر پناه آوردم
        وقتی جاده‌های نامرد عزیز دلم را گرفتند
        برای همین خواهش میکنم
        رفتار دور از ادب کودک احساس منو به دل نگیرین
        لطفا...
        خندانک خندانک


        ارسال پاسخ
        لیلا باباخانی (سما الغزل )
        لیلا باباخانی (سما الغزل )
        چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۶ ۰۶:۳۹
        🌺🌺🌺🌺
        🌺🌺🌺
        🌺🌺
        🌺
        ارسال پاسخ
        لیلا باباخانی (سما الغزل )
        لیلا باباخانی (سما الغزل )
        چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۶ ۰۶:۳۹
        🌺🌺🌺🌺
        🌺🌺🌺
        🌺🌺
        🌺
        ارسال پاسخ
        بهارک (دختر پاییز)
        سه شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۶ ۲۱:۳۸
        درودتان......
        حضرت استادم..............

        با تصاویری تازه بر پیکر شعری ات نقش بستید....
        همیشه بهترین ها را در شعر شما می خوانم.................
        غزلی بسیاررر زیبا و خوش اهنگ بود......

        تنور دلتان..........گرم.......

        ............ خندانک ....................... خندانک .........
        علی اسماعیلی
        علی اسماعیلی
        چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۶ ۰۱:۴۸
        سلام خندانک
        و
        صمیمانه سپاسگزار نگاه و نظرتونم خندانک
        ارسال پاسخ
        لیلا باباخانی (سما الغزل )
        لیلا باباخانی (سما الغزل )
        چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۶ ۰۶:۳۹
        🌺🌺🌺🌺
        🌺🌺🌺
        🌺🌺
        🌺
        ارسال پاسخ
        عمادالدین صفائی(صاد)
        سه شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۶ ۲۲:۳۶
        خندانک خندانک خندانک
        علی اسماعیلی
        علی اسماعیلی
        چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۶ ۰۱:۵۰
        سلام خندانک
        خیلی ممنونم بخاطر نگاهتون خندانک
        و
        صمیمانه سپاسگزار نظرتونم خندانک
        ارسال پاسخ
        لیلا باباخانی (سما الغزل )
        لیلا باباخانی (سما الغزل )
        چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۶ ۰۶:۳۹
        🌺🌺🌺🌺
        🌺🌺🌺
        🌺🌺
        🌺
        ارسال پاسخ
        لیلا باباخانی (سما الغزل )
        چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۶ ۰۴:۳۴
        سلام بزرگوار
        بسیااااااار عالی و آهنگین
        منظوم حکایتی قابل تامل خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        علی اسماعیلی
        علی اسماعیلی
        چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۶ ۱۰:۰۰
        خانم باباخانی سلام
        صمیمانه سپاسگزار نگاه شما
        و همچنین نظر لطفتان هستم خندانک خندانک خندانک

        🌺🌺🌺🌺
        🌺🌺🌺
        🌺🌺
        🌺
        چقدر این تشکرهای ساده
        این گلهای مکرر رو دوست داشتم
        پر از عطر مهربانی هستند
        بوی خدا میرن
        انگار که از آسمون اومدن
        سماالغزل واقعا برازنده شماست

        بازم ممنون و متشکرم خندانک
        ارسال پاسخ
        ابوالفضل رمضانی  (ا تنها)
        چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۶ ۰۵:۳۲
        سلام ،آموختم از شما و دوستان درود برشما. خندانک
        رقص قلمتان مانا ! مانا مانی به مهر ! خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        علی اسماعیلی
        علی اسماعیلی
        چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۶ ۱۱:۴۷
        هزاران سلام بر ابوالفضل تنها
        خندانک خندانک خندانک
        ابوالفضل میدونی در ولایت ما(روستای شریف آباد ) بعد از این کامنتی که گذاشتی چی میگن!؟
        مطمئنم نمیدونی...
        مزید اطلاع میگم که بیاموزی
        کووووووووفت
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ابوالفضل رمضانی  (ا تنها)
        ابوالفضل رمضانی (ا تنها)
        چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۶ ۱۲:۱۴
        آموختم خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        همایون طهماسبی (شوکران)
        شنبه ۳۱ فروردين ۱۳۹۸ ۲۱:۴۲
        درودتان جناب اسماعیلی عزیز
        بسیار زیباااااااااااا و دلنشین
        قلمتان جاری
        خندانک خندانک خندانک
        همایون طهماسبی (شوکران)
        شنبه ۳۱ فروردين ۱۳۹۸ ۲۱:۴۲
        خندانک خندانک خندانک
        همایون طهماسبی (شوکران)
        شنبه ۳۱ فروردين ۱۳۹۸ ۲۱:۴۲
        خندانک خندانک خندانک
        همایون طهماسبی (شوکران)
        شنبه ۳۱ فروردين ۱۳۹۸ ۲۱:۴۲
        خندانک خندانک خندانک
        همایون طهماسبی (شوکران)
        شنبه ۳۱ فروردين ۱۳۹۸ ۲۱:۴۲
        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3