انتظار

درود بانوی غزل های ناب

چقدر عمیق و شیوا سرودید

چقدر اصطلاح و ایما و اشاره در غزل نابتان نهفته است!

آفرینان بر استعداد ناب غزل سرایی و اطلاعات سرشار ادبی شما که به زیبایی بین احساس و اندیشه تان، و مفاهیم ادبی، ارتباط برقرار کردید!

تصویرسازی غزل، عالی است.
من هیچ نکته ی منفی در این غزل نمی بینم.

کم گوی و گزیده گوی چون در؛
تا ز اندک تو جهان شود پر...

خیلی کم پست می گذارید؛ اما هر بار، از دفعه ی پیش، عالی تر!

طبعتان روان و قلمتان، همچنان نویسا!

سلام وعر ض ادب
هزار افرین ..................................
غزلی ناب ...زیبا ...شش دانگ....به هر لحاظ که حساب کنیم شاعر سنگ تمام گذاشته است...به قول بزرگواران همه چیز سرجای خودش
مراعات نظیرها وتناسب ها در تک تک واژه ها وعبارات قابل تامل است
فعل.....صرف شدن
حوصله ...سررفتن
رخت ...پوشیدن
حوصله ...چله ی صبر...پایان یافتن
دیوار سینه...دیوار زندان...دلتنگی..انتظار...وووووووکی می ایی؟
گریه ی بی اختیار
((چرخیده گوی درد فقط در مدار من))...........فوق العاده است..دست مریزاد

((حسن مطلع..به علاوه ی حسن مقطع..)). وقتی شعری هردو را داشته باشد ..نور علی نور است

انچه در این شعر توجه حقیر را به خود جلب کرده است
پردازش واقعیت با عنصر خیال هست

نمونه اش این مصرع:

((دلتنگی ام به گوش تو حتما رسیده است )).......

این وزن عروضی ((مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)).....شگرد شماست...وبه خوبی در سرودن به احساس واندیشه در ان مانور میدهید....

نکته :
انچه در زبان معیار سفارش میشود رعایت جمله بندیهاست
مثال:
نظم: ((دلتنگی ام به گوش تو حتما رسیده است ))
نثر: دلتنگی ام به گوش تو حتما رسیده است...........می بینید که نه چیزی کم دارد ونه اضافه...واین یعنی تسط شاعر در چیدمان واژه ها
فقط تنها مشکل بزرگی که این شعر دارد
این است که چند بار باید بخوانی از بسکه لذت بخش است...وادم را از کار وزندگی باز میدارد

بدون تعارف وشوخی ..خیلی خیلی خوب بود ..........

همواره در اوج باشید ./

درود ها

ودستمریزاد

این غزل سروده ی عشق واحساس ارجمند بود

در حسن مطلعی عالی

که در ادبیتی در خور در ایهام و اژه ی \\" صرف \\" که هم صرف

فعل را به ذهن می آورد و هم اصل معنی ایهامی آن تلف شدن

ومصرف شدن و سپری گشتن عمر را در بر داشت

این شروعی در خور بود

ودر دوم بیت ترکیب \\" رخت غم \\" که اضافه ی تشبیهی بود

و نوعی تشبیه بلیغ و در \\" رخت غم دل \\" \\" دل \\" در استعاره

ای نزدیک تشخیص به بیان آمده و مصرع دو م ترکیب \\"چله

صبر و قرار \\" که تلمیحی داشته به چله نشینی که بازهم

مضمون بااستناد کرده و جالب

و در بیت سوم هم تصویر گونه ای از دیوار و چوب خط زدن که

کنایتی از بیقراری وشمارشی معکوس در انتظار کشیدنست و

دیوار سینه هم ترکیبی اضافی وتشبیهی بود و بجا و با استنا د

که در خور توجه بود

و بیت بعدی که بازهم جالب توجه بود و در خور که گرچه به

\\"گوش تو رسیده \\"در معنای مجاز بکار رفته وبه معنی

\\"شنیدنست \\"

و در عین حال زبا ن محاوره اما خوب نشسته در قاب رنگین

کلام و عالی بود و ترکیب \\"گریه بی اختیار\\" هم جالب و در خور

و \\"بی اختیار \\" خود در معنی ایهامی بوده و بر غنای معنی

ومضمون افزون گشته و بس جالب بود

عبارت \\"بیهوده بال می زنم \\" که استعاره بود و این بال مجاز

بود
در علاقه ی جز به کل که عالی بود

و \\"در آسمان آبی تو ! \\" که این مضمون بدیع بود وسر شار

ادبییتی قابل تحسین و عالی

که اولا آسمان و آبی و بال نوعی مراعات نظیر داشت ومضافا از

اون مهمتر

مضمون این عبارت که در هوای تو و دیگر در آسمان صاف و

غیر ابری تو وکنایتی از حال خوش تو و دیگر که به زعمم

بدیع بود و به ذهن می رسید این بود آسمان آبی به معنی نگاه

پر آب وچشمان پر آب خودم که تو را تصویر می کنم و یعنی

در اشکهای خودم پرواز می کنم به هوای تو وبسیا لطیف و در

خور تدقیق بود و یا اصلا بر داشت من بوده

وبیت بعد عبارت \\"آفتاب دلم کوچ کرد \\" استعاره بود

واین بیت هم جالب ودر د بخور و مهمتر تاکید واژه ی \\" رفت \\"

هم بر زیبایی مضمون می افزود که گرچه کوچ کردن به معنی

رفتنست و این رفت علاوه بر اینکه حشو نیست تاکیدیست عالی

و ارزنده
ومصرع دوم بین \\" گوی وچرخیده و مدار \\" مراعات النظر بوده

و ترکیب \\"گوی درد \\" هم عالی بود در تشبیه بلیغ بوده

و پر مضمون و در د مر احاطه کرده است و اون انحصا ر واژه

ی \\" فقط \\" هم جالب بود وبا مدار هم تناسب داشت واگر معنی

ایهامی فقط مورد نظر باشد \\" بطور مخصوص \\" ایهام تناسب

خواهد بود و بدیع بود و در لطافتی ارزنده آمده به بیان

واما ختام

که عالی بود درادبیتی تام که واژه ی \\"شعر \\"استعاره بود

از چراغ و \\"دلم \\"نیز استعاره بود وتشخیص با لفظ ندا

و این بسیار جالب بود و وا ژه ی \\"دوباره \\" با بالا کشیدن فتیله

هم تناسب داشت و عالی بود ونیز \\"الا آوردن فتیله\\" کنایتی بود

از شرو عی دوباره

و بدین ترتیب این سرود در انسجام کافی لفظ ومعنا

و در آراستگی لفظ و معنی ادبی شایسته گهر ها زده

به زلف سخن

در روانی و سلاست و بی هیچ تکلف و ثقالت

به انجام نیکوی خود رسیده و مهم هم آنکه در اقل ابیات غزل

در انتقال پیام موفق بود و معنی بر لفظ رجحان داشت

و

این نمونه ی یک غزل که بر دل می نشست

ومی خواستم اون تار را حشو بگیرم در بیت پایان که دیدم

درسته شب بسیار تاریک هم داریم و اینجا البته کنایتی بود از

احوال بسیار بد

موفق باشید و آفرینان بر شما


و

درودتان و دستمریزاد

سلام
بسیار عالی سرودید

\"شد صرف فعل آمدنت روزگار من \" : ناب، دقیق، رسا
...
...
\"دیوار سینه پر شده از چوب خط تو\" : تشبیهی زیبا ، مبیّن انتظار ، موجز و بلیغ، ناب و دقیق
...
...


بقیه این سروده هم بسیار زیباست . اما هیچ کدام از مصارع ها به اندازه این دو مصرع در من اثر نکرد.

در بیت :
\"بیهوده بال می زنم انگار رفته است
در اسمان آبی تو اعتبار من !\"
فعل رفتن اگر با حرف \"در\" بیاید به معنی \"ورود به جایی\" و اگر با حرف \"از\" بیاید به معنی \" خروج از جایی\" است. من دوست دارم این بیت را اینگونه بخوانم:
بیهوده بال می زنم انگار رفته است
از اسمان آبی تو اعتبار من !
(البته شرمنده ام از اینکه در اصل سروده دست بردم و صد البته در اینجا \"در\" معنای \"میانِ\" و \"در بین جمع بودن\" را می رساند. اما می توان برداشت مذکور را هم داشت)


میگن شاعر باید از دردی بناله . اما شما \" آتشی در سینه داری جای دل\". شعله این درد گرم (داغ دل) را همیشه روشن نگهدارید.
لذتی وافر بردم.دست مریزاد