دوشنبه ۳ دی
|
آخرین اشعار ناب مهلا مشهدی
|
چرا وقتی که غمینی همه چیز برات عذابه؟
چرا وقتـی غصـه داری همـه دنیا یه سرابه؟
من نمیدونم چطور دل به چشای اون سپردم
چه جوری فریب عشق و نگاه زیباشو خوردم
من فقط دیدم که قلبم بدجوری بی اون میگیره
دیــدم انگـار بـی وجـودش دل بیـچـارم میـمیـره
همیشه اونو میدیدم توی رویای شبونه
شده بـود برای زنده موندنم تنها بهـونه
بعضـی وقـتا که دل من بدجوری هواشو میـکرد
من بودم، چشای گریون، با یه دنیا غصه و درد
اما وقتی که دوباره اونو رو به روم میدیدم
از تـو باغ آرزوهـام یه بغـل پـونه میـچیـدم
نمیدونم توی چشماش چی بود اِنقدر میدرخشید
که به قلب خسته ی من حـسّ زیبایی میـبخشید
ولی انگار دنیا میخواست منو از پا در بیاره
داغ عشـق اونـو روی قلب و روح من بـذاره
اونی که یه عمر با عشقش زندگیمو سر میکردم
رفت و حالا من به یادش تـوی ایـن زندونِ سـردم
رفت و با رفتنش انگار دل من رو با خودش برد
همه ی آرزوهام تو غـم بی همنفسیش مـرد
اونی که دل منو برد توی یک شب بهاری
حالا رفته و از عشقش مونده غصه یادگاری
ولی تا آخر عمرم اونو دوست دارم و انگار
شـده عادت لبام که: "خدایا اونو نگه دار"
23 /7 / 1387
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.