سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        انتهای یک خاطره

        شعری از

        نسیم.م

        از دفتر شکوفه های سیب نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۶ آذر ۱۳۸۹ ۱۹:۴۵ شماره ثبت ۵۵۷
          بازدید : ۱۳۳۳   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر نسیم.م

         

        تو،

        گویا که از دوردست آمده ای!

        گویا که وارث اولین لحظه ی تولد عشقی،

        که اینچنین، سبک بال! در آسمان قلب ها می پری!

        بی هیچ مهابایی!

         

        تو خاطرات ذهن مرا ورق می زنی،

        و مرا در خود غرق می کنی

        و صدای مرا در گلوگاه صداقت چشمانت محو می کنی!

        بی هیچ مهابایی!

         

        بی تو،

        سپیده ی چشمانم  بی دلیل،

        غروب می کند!

        و سقف آسمان را این چنین

        کبود می کند!

         

        تو خاطرات مرا ورق می زنی،

        و من به یاد می آورم و تو مدام ورق میزنی!

        تند، تند، مدام ورق می زنی!

        و من به یاد می آورم

        و چشم می دوزم به سوسوی ستاره ای

        که همچون برق چشمان پر ستاره ات

        تازگی دارد!

        و در انحنای گردنه ی حیران کننده ی قلبت

        مدام، حیرانم می کنی!

        بی هیچ مهابایی!!

         

        و من، تو را به یاد می آورم،

        به یاد می آورم که شب،

        برایت، معنی قشنگی داشت!

        و تو کاش به یاد بیاوری

        که رخساره قلبت،

        برایم،

        ملموس تر از چهره ی پاک و معصومت بود!

        تو،

        در انتهای یک شب مرا صدا می زنی

        و من

        گویا که در خاطرات کهنه ات،

        همان که مدام ورق می زنی

        به خواب می روم،

        بی هیچ مهابایی!!

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5