سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید
۱- این به آن در!
سایت ادبی شعرناب
تو،
گویا که از دوردست آمده ای!
گویا که وارث اولین لحظه ی تولد عشقی،
که اینچنین، سبک بال! در آسمان قلب ها می پری!
بی هیچ مهابایی!
تو خاطرات ذهن مرا ورق می زنی،
و مرا در خود غرق می کنی
و صدای مرا در گلوگاه صداقت چشمانت محو می کنی!
بی تو،
سپیده ی چشمانم بی دلیل،
غروب می کند!
و سقف آسمان را این چنین
کبود می کند!
تو خاطرات مرا ورق می زنی،
و من به یاد می آورم و تو مدام ورق میزنی!
تند، تند، مدام ورق می زنی!
و من به یاد می آورم
و چشم می دوزم به سوسوی ستاره ای
که همچون برق چشمان پر ستاره ات
تازگی دارد!
و در انحنای گردنه ی حیران کننده ی قلبت
مدام، حیرانم می کنی!
بی هیچ مهابایی!!
و من، تو را به یاد می آورم،
به یاد می آورم که شب،
برایت، معنی قشنگی داشت!
و تو کاش به یاد بیاوری
که رخساره قلبت،
برایم،
ملموس تر از چهره ی پاک و معصومت بود!
در انتهای یک شب مرا صدا می زنی
و من
گویا که در خاطرات کهنه ات،
همان که مدام ورق می زنی
به خواب می روم،