يکشنبه ۱۷ تير
نيروانا يا بهشت شعری از محسن محمدحسن
از دفتر عابر ساحل نوع شعر
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۰ ۲۱:۴۸ شماره ثبت ۵۴۹۸
بازدید : ۷۴۱ | نظرات : ۴
|
آخرین اشعار ناب محسن محمدحسن
|
من با نخستين گناه آدم زاده شدم
نطفه ام در هنگامه ي وزش بادهاي مهرماه بر گندمزارها بسته شد
رقص باد و موج گندمزار
و هنگامي كه خش خش ساقه ها
گوش ها را به اتاق خواب پدر و مادرم نامحرم ميكرد
تير ماه است
قابله را خبر كنيد
هنگامه ي چيدن گندم است!
هابيل در گندمزار دفن شد!
هفتمين تجربه ي درد محتضر مادرم
و اينچنين بود كه با خواهش پدرم
متولد شدم!
سيب سرخي در حوض افتاد
آدم سيب را چيد
در زاد روز هبوطم !
بيستم تير پنجاه
شيطان بالهايم را چيد
و در پستوي سالها بايد
پله پله با گامهاي هوس و ايمان
هفت آسمان را
طي العرش كنم!
تا به خدا برسم!
من با نخستين گناه آدم آفريده شدم!
شايد تناسخ باشد
و من با كوله باري از كارماهاي گذشته ام
زندگي ديگر را به تجربه بنشينم
در پستوي سامساراهايي ديگر
پله پله با گامهاي نيك وزشت
هفت چاكرا را طي النفس كنم
تا به نيروانا برسم
*من زماني به دنيا آمدم كه دوستش داشتم!
ومن با نخستين گناه آدم آفريده شدم!
وقتي مرُِدم
فرقي نميكند چه خاك شوم
چه سوزانده و بر باد شوم
چگونه زيستنم مهم است!
گنبد خضراي محمد(ص) را كه ميبينم
بغض گلويم را فشار ميدهد
من مجسمه اي دارم از بودا
كه هروقت دلتنگ ميشوم
عودي بر پايش ميسوزانم و شمعي روشن ميكنم
هر وقت احساس غريبي ميكنم
قرآن ميخوانم و گاهي سخنان بودا!
سخن هر دو از غريبستان دل است
در اين سرزمين غربت ارض خاكي!
ميشود من حاجي شوم؟
يا صليب وار بر حياط معبدي در بوتان سجده كنم؟
من به بشارت مسلمان نشدم
بهشت شکم پرستان شهوت پرست
با بشارتِ خوردني ها و حوريانش!
**و كواعب أترابا و كاسا" دهاقا!
وميكوشم نيك باشم به رسم نه به نام!
که ان الله يحب المحسنين!
و ميكوشم از حرص و آز و خشم
دور باشم كه بودا پندم داده!
فرقي نميكند
خاك يا سوزانده شوم
به نيروانا يا بهشت!
-----------------------------
*از رابيندرانات تاگور
**آيه 33 و 34 سوره مباركه ي نباء
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.