خیابان

شاعر فرزانه
سرکار خانم جمیله عجم
لطف حضور ادیبانه ات موجب امتنان خاطر این کمترین شد
مهرتان مانا
سلام

مهر بانوی گرامی
نیره خانم مهربان
متشکرم
سلام

مهربان دخترم
بهارک عزیز
متشکرم
سلام

مهربان شاعر
نیره بانوی عزیز
متشکرم
سلام

شاعر ارزنده
مهر بانوی نازنین زهرا حکیمی
عالی نگاه شاعرانه ی شما بزرگوار است به شعر
متشکرم
سلام

بهارک
یعنی...

حضرت دوست
جناب ابوالحسن خان انصاری
ممنونم
سلام

مهر بانوی بزرگوار
لیلا خانم باباخانی
برایت...

شاعر بزرگوار
استاد استکی عزیز
با سپاس
از الطاف کریمانه ات
سلام

اندیشمند ارزشمند
جناب غلامی بزرگوار
عجالتا به رسم ادب با سپاس و قدر دانی از وقت گرانبها یی که صرف این متن پر محتوا فرمده اید عارض شوم ...تا در فرصتی مغتنم پاسخی به نظرات شما معروض نمایم.
متشکرم
سلام

با سپاسی دیگر از شاعر و منتقد بزرگوار جناب علی غلامی...
ابتدا می خواستم به هر نکته از ابهامات پاسخی تقدیم حضورتان نمایم دیدم بحث به درازا می کشد و از حوصله ها خارج ...
پس به صورت خلاصه به د. گزینه اشارتی می کنم می گذرم
ا - کمیت و کیفیت شعر کوتاه
۲- مرگ هنر
-----
۱- شعر کوتاه
در عصر سرعت هرچه زمان پیش تر می رود نیاز به شعر کوتاه بیشتر می شود. این کمترین تعریف خاص و متمایزی برای شعر مخصوصا شعر کوتاه قایل نیست . اصولا شعر تعریف نا پذیر است. در حقیقت شعر فقط شعر است . قالب و چارچوب ٬ طول و عرض و پهنا ندارد ...اگر چه به لحاظ ظاهر ٬ فرم و ساختار به انواع و گونه های شعر دسته بندی می شود.
لازم می دانم به عرضتان برسانم : شعر کوتاه هم خارج از این دسته‌بندی‌ها نیست. حد و مرزهایی هم که مد نظر هستند تنها در فرم ظاهری مطرح می‌شوند؛ غزل، رباعی، مثنوی، چهارپاره، شعر نو، شعر آزاد یا سپید کوتاه یا بلند و... اما در لایه زیرین و بخش معنایی هیچ خط کشی و حد و مرزی وجود ندارد. به طور مثال شعر بلندی که به لحاظ مفهومی ـ محتوایی شعری کوتاه است و شعر کوتاهی که به لحاظ غنای معنا و محتوا از منظومه‌ای حتی بلندتر است.
شعر کوتاه خوب و محکم و غنی مخاطب آگاه و آشنای شعر را دوباره به خود بازمی‌گرداند و در خود به کشف و شهود مشغول و غرق می‌کند و همین طور سهم مخاطب عام و گذرنده و لذت جوی شعر را هم می‌دهد. یعنی هر نوع مخاطبی را به خواسته خود در زمان کوتاه‌تری می‌رساند و در صورت سطحی بودن و ضعف‌های فرمی، زبانی و محتوایی، وقت و زمان او را هدر نمی‌کند. همین مشخصه ـ ارتباط برقرار کردن یا خواندن و گذشتن ـ توجه شاعر را هم به روی آوردن به نوشتن شعر کوتاه می‌تواند جلب کند....
با نگاهی دیگر ٬آیا ؟ کمیت شعر تاثیری در ارزش‌گذاری آن دارد؟ به نظر من خیر. به هیچ وجه! انواع و قالب‌های مختلف شعری، به خصوص در این دوره و حتي دوره‌های گذشته ادبی با تعداد بیت‌ها و سطرها سنجیده و نام‌گذاری نمی‌شوند. ما، به لحاظ مفهومی محتوایی شاهد تجربه و سرایش غزل‌های کوتاه دو یا سه بیتی، مثنوی‌ها و غزل ـ ‌مثنوی‌های کوتاه، چارپاره‌های کوتاه و... و همین طور نیمایی‌های کوتاه هستیم و نمونه‌های زیادی هم از شعرهای کوتاه، حتا شعرهای یک سطری داریم که به لحاظ کیفی با شعرهای بلند برابری می‌کند چه بسا غنی‌تر و ارزش‌مندتر از یک شعر بلند است و البته این نمونه‌ها در شعر گذشته هم نمود دارد. به طور مثال یک رباعی از خیام به لحاظ غنای شعری قصیده یا مثنوی بلندی را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. در شعر معاصر هم این طور است. باز هم به طور مثال یک شعر کوتاه چند سطری از اخوان با منظومه بلندی از فلان شاعر برابری می‌کند که حتی ارزشمندتر است. به نظر منِ شاعر برای ارزش‌گذاری و نمره دادن به شعرها نمی‌توان قانون صادر کرد و نسخه نوشت...
۲- مرگ هنر
ابتدا به عرض دانشمند عزیزمان جناب غلامی برسانم که استفاده از نظریه در مورد جزئیات راه خطایی ست ...
و اما کمی از نظریه ی هگل ٬می دانیم که نظریه ی این فیلسوف عصر رمانتیک بسیار دشوار بیان شده است. از این رو بیش از صد سال است که فکر نظریه پزدازان را به خود مشغول کرده و عده ی بسیاری نظریه ی اورا رد کرده اند از جمله مارکی....ایشان در مورد حقیقت است که می گوید : حقیقت در عصر کلاسیک به شکل هنر بروز می کند از این رو محتوا و ییرون یکسان می شود شکوفایی این عصر با نماد مجسمه ها نماینگر این واقعیت است که سوبژکتیو و اُبژکتیو به نوعی دو ش به دوش هم پیش می روند در واقع حد ذهنیت و عینیت به برابری می رسد .این فیلسوف سیر تاریخی هنر را هم شامل 3 مرحله دانست و گفت : در بهترین صورت هنر، روح در یگانگی صورت و معنا به سر می‌برد که مرحله میانی مراحل سه گانه یعنی دوران هنر کلاسیک است، پیش و پس از آن مراحلی وجود دارد اما فقط در این مرحله است که هنر، در بهترین شکل خود که یگانگی صورت و معناست، ظاهر می‌شود. مرحله پیش از آن یعنی مرحله هنر نمادین، مرحله فرو‌تری است که صورت بر معنا غلبه ( غلبه ی ابژکتیو بر سوبژکتیو )دارد و مرحله بعدی یعنی هنر رومانتیک، مرحله برتری است که معنا دیگر صورت مناسبی برای خود نمی‌یابد و به همین سبب چون هنر برآمده از یقین حسی در صورت حسی است، دیگر نمی‌تواند محملی برای سیر ذهنیت باشد و ذهن حوزه هنر را به کلی ترک می‌گوید و آن را پشت سر می‌گذارد و به همین جهت دوران هنر به پایان می‌رسد در عصر رو مانتیک حقیقت خود را در دنیای متافیزیک آشکار می ساز د و در عصر جدید حقیقت خود را در قالب فلسفه نشان می دهد از این روست که هگل می گوید من پایان فلسفه ام چرا؟ بحث( بنده و خواجه ) را پیش می کشد ... بنده را انسان های ناتوانی می داند که به وسیله خواجه استثمار می شود و بندگان به خدا پناه می برند هگل خدا را فرافکنی انسان می داند چون آنچه را می اندیشد در دنیای عینی نمی بیند هنر هگل رساندن انسان به خود آگاهی ست و انسان وقتی به خود آگاهی برسد دیگر نه به فلسفه که از متافیزیک هم بی نیاز می شود . اینکه می گوید مرگ هنر مضمونش این است که آنچه ما می اندیشیم نمی توانیم در دنیای عینی بدان دست یابیم و این یعنی برتری محتوا( ذهنیت- سوبژکتیو) بر بیرون ( عینیت - اُبژکتیو)...چنانکه وقتی هگل ناپلئون را هنگام فتح آلمان دید گفت عقل محض را سوار بر اسب دیدم...دامنه ی این بحث بسیار گسترده است که نه در این مجمل می گنجد و نه در حوصله ی مخاطب و نه افرادی مثل من توانایی به جا آوردن حق مطلب در این گستردگی ست...

شاعر و منتقد ارزشمن
جناب آرمین خان عزیز
با سپاس از منش ادیبانه و حسن نظر ت
سلام

مهربانم
بهارک عزیز
متشکرم

مهر بانوی نازنین
سرکار خانم عجم
با سپاس
از مهرتان
سلام

مهربان بانو
سرکار خانم باباخانی
مهرتان ماندگار
سلام

استاد بزرگوار
جناب انصاری
با یپاس از لطف حضورتان
سلام

شاعر بزرگوار
غزلبانو سرکار خانم لیلا باباخانی
با سپاس بسیار از حضور ادیبانه ات
مهرتان ماندگار سایه ی حضورتان مستدام
سلام

مهربا شاعر
جمیله بانو
سپاس واژه ی حقیری ست برای تقدیر از حضور ارزشمندتان
سلام

مهربانم
بهارک عزیز
مهرت در جای جای خاطرم ماندگار است
متشکرم
سلام

غزلبانوی بزرگوار
خانم بابا خانی
شاگر د نوازی می فرمایید
متشکرم

گلبانوی گرانقد
سرکار خانم عجم
در مکتب شما مشغول به تلمذم
سلام

بانوی بزرگوار
سرکار خانم جمیله عجم
مهرتان مانا
سلام

نازنین بهارک
سپاس آفریدگار هستی را که قلبی پر از مهر را در سینه ی شاعرانه شما جا داده است تا از رایحه ی خوش آن اطرافیان به فیض برسند
چه بگویم در مقابل این همه مهرجز آرزوی شادی و سر فرازی با طعم خوش تندرستی
متشکرم
سلام

سلام مجدد مهربان استادم ....به من حقیر لطف دارید....

مهر بانوی بزرگوار
لیلا خانم باباخانی
برایت...

حضرت دوست
جناب ملایری
با سپاس از لطف حضورتان
سلام

شاعر گرانقدر
جناب صادقی راد
با سپاس
از لطف حضورتان
سلام

لیلا بانوی بزرگوار
متشکرم
سلام

استاد گرامی
جناب انصاری بزرگوار
با سپاس از حضور موثرتان
سلام

مهر بانوی بزرگوار
خانم بابا خانی
برایت...

مهربان شاعر
سرکار خانم نیره ناصری
با سپاس از الطاف ادیبانه ی شما کرانمهر
سلام

مهربا نم سرکار خانم باباخانی
سپاس
سلام

از شما
استاد بزرگ جناب انصاری عزیز می آموزم
سلام

گرامی شاعر
شاهرخ عزیز
حضور ارزشمند شما موجب انبساط خاطر شد
متشکرم
سلام

شاعر فرزانه
جناب حمید رفیعی
لطف حضور شما بزگوار ستودنی ست
با سپاس
سلام

مهر بانوی معظم
نازنین لیلا
متشکم
سلام

نازنین شاعر خانم لاله
مهربانم
برایت...

شاعر بزرگوار
جناب جهانگیری عزیز
با سپاس از لطف حضور ارزشمندت
سلام

مهربانوی نازنین
خانم تولایی
با سپاس از نگاه شاعرانه ات
متشکرم
سلام

شاعر بزرگوار
با سپاس از لطف حضور و منش ادیبانه ات
متشکرم
سلام

محمد جان هنر شعر کوتاه در همین است با کلامی چند شعری ساخته شود با معنای بی غایت....
متشکرم از حضورت
سلام

شاعر فرزانه
جناب صادقی بزرگوار
ضمن سپاس و ستایش از حضور ادیبانه ی شما شاعر عالیقدر منظور حضرتعالی همین عکس که نوشته ی بنده در آن تایپ شده است ؟
با تشکر
سلام

جناب صادقی مود عزیزمان
با سپاس و سلام از لطف حضور و بذل توجه شما شاعر فرزانه ... من فکر می کنم وقتی سرعت نت پایینه تصویر گاهی دیده نمی شود....
متشکرم

جناب صادقی عزیز
برایتان بهترین ها
سلام

شاعر داننده
جناب رازلیقی عزیز
لطف حضورتان
موجب انبساط خاطر شد
با سپاس
سلام

سرکار خانم باقری عزیز
شاعر داننده ای که شعرهایش را می نوشم
لطف عالی مزید خرسندی خاطر شد
متشکرم
سلام

ستاد انصاری بزرگولر
بنده نوازی می فرمایید
متشکرم
سلام

جناب انصاری بزرگوار
شما خود گل باغ ادبی
سلام

بهارک عزیزمان
برایت...