يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر آرمین اسدزاد (الف)
آخرین اشعار ناب آرمین اسدزاد (الف)
|
يتيم بود، اهل شاهرود... ميگفت فرصت نكرد دنبال خونوادش بگرده، آخه ١٧ سالش بوده كه بعثيا حمله كردن... ٢-٣ سال جنگيده بود بدون مرخصى! دليلى نداشت برگرده... وقتى برش ميگردونن پاىِ چپش نبود، دو تا تركشم توو كمرش بود... ميگفت بعد از دوا درمون، مستقيم از بيمارستان آوردنش تيمارستان، به اسم اينكه موجى شده ولى خودش ميدونه قضيه بيشتر از اين حرفاس! حتما ديوونه اس...
* * *
من تو كسالتِ ثانيه ها دفن شدم
رختِ رويارو كشيدم رو خودم
من ميخوام نيست بشم ديده نشم
محوِ اوهام باشم با دنيا سنجيده نشيم
كهنه مثلِ نفساىِ اين اتاق
گَردِ صد قرنِ رو اين هيكلِ چاق
عمرمم كه تلف شد تو خلسه هاىِ خام
قهرمانيم كه روحش گرفته جذام
اين منم كز ميكنم آروم يه گوشه اى
ولى توم انفجارِ بمباىِ خوشه اى
منتظر تا سقفِ اين فاجعه رو لمس كنم
بعدِ باختن با خودم بحث كنم
از صداىِ درد و پوسيدگىِ مفاصلم
خسته از درموناىِ باطلم
پاىِ رفتنمم كه رفته رو مين
جز تنم كه لش مونده روىِ زمين
آخه چيزى نمونده از "حسن نژاد"
جز مرگ... كه اونم داره مياد...
* * *
چن وقته پيش به پيشنهاد يكى از دوستان رفتيم به يكى از مراكز معروف نگهدارى از بيماران اعصاب و روان، اتفاقى با يه جانبازى هم صحبت شدم، وقتى فهميد شاعر و نويسنده م، اصرار كرد كه درد دلاشو بنويسم... همونجا مابين صحبت، حرفاشو شعرگونه داشتم با موبايلم تايپ ميكردم... آخرش وقتى نوشته هامو خوند گريه كرد، پيشونيمو بوسيد و بازم گريه كرد... خودش نخواست اين نوشته هارو ويرايش كنم، گفت بداهه باشه اصيل تره، اگه بهشون دست بزنى حال و هواش به هم ميخوره...
با تاييد و اجازه ى خودشون الان دارم اين نوشته هارو به اشتراك ميذارم.
|
|
نقدها و نظرات
|
سلامم به بانوى واژه ها افتخار داديد با حضورتان قصدم اين بود دست به سر و رويش بكشم و ترانه باشد اما وقتى اصرار كردند ويرايش نشود، همينطور بداهه و دلنوشته ماند...
در سعادت و سلامت | |
|
سلام به بانوى گرانقدر سپاس از همراهى پر مهرتان در پناه حق | |
|
درود جناب استكى شايد كوتاهى از من بوده كه واضحتر نگفتم ايشون مجروح جنگى هستن اما بيماريشون (دو قطبى - افسردگى/شيدايى) هيچ ربطى به جنگ و جانبازى ندارد و بيشتر تحت تاثير عوامل ژنتيك شكل ميگيرد گويا كسانى به ايشون گفتن موجى شدى تا مشكل اصلى را نداند | |
|
درود جناب اسد زاده عزیز در بین کهنه سربازان همه جهان بیماری شایعی وجود دارد بنام ترومای پس از حادثه( PTD) که در اثر فشار های جنگی حاصل میشود ممکن است کهنه سرباز هیچ گونه زخمی برانداشته باشد ولی روح و روانش دچار تلاطمی مرگبار میشود موجی ها بیشتر دچار عارضه های مغزی عصبی میشوند که با آزمایش حد و مرز آن مشخص می گردد ولی تروما ها شاخص آزمایشگاهی مشخصی ندارند پزشگان با تجربه بخوبی قادر به تشخیص آن هستند | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
به به
سلام بربرادرخوبم آرمین
عالی بود بامرام
تقریبن میشه گفت ترانه است چون زبونش عامیانه و
خودمانیه وخیلی بااحساس درددل می کنه که اشکمون دراومد
هزاران آفرین برتعهدقلمت