چهارده معصوم
نویسم از چهارده گل زیبا که باشند سروران ما زدنیا
برای عشق عاشق ها و معشوق چه دارم من در این گیتی ،خدایا
محمد همچو دریای محبت بباشد حجتی بر اهل جنت
رسولی از جهان عشق باشد محمد بر زمین است لطف و رحمت
امام اولم مولی علی است که غیرت دارد و برما ولی است
بباشد همچو گل های بهاری که بوی عطر او از آن نبی است
زپاکی در جهان ِفاطمه است شجاعت در نهان ِفاطمه است
حجاب و عفتش را من چه گویم؟ طهارت در زبانِ فاطمه است
برای دومین گل های عالم که باشد مجتبی آل خاتم
زعدل و مهربانی و کمالش حسن معشوق گیتی شد به جانم
به خونی من نویسم از تو ای جان که باشد کربلا در سینه عطشان
به شهد کام شیرین شهادت حسین است نغمه ی زیبای باران
به نور چشم این صاحب کرامت به عشق قلب این صاحب شجاعت
که دارد ساجدی با نام سجاد در این شب های تاریک سعادت
به مهر ومهربانی در سلامش به عدل و داد او درسخنانش
بباشد عاشقی بانام باقر که قلبش روشن است دراین جهانش
سلام من به تو ای یاس ونیلوفر سلام من به تو ای حضرت جعفر
به گفتار تو من حیران شوم هر شب توراکوثر شدی کوثر((وانشان هو الابتر))
زصبر وپایداری در اسارت زدر های حوائج در شجاعت
زمظلومیت موسی کاظم بباشد هفتمین نور امامت
نور هشتم در خراسان آمده ضامن آهوی تشنان آمده
مهر تابان ولایت شد رضا عاشق نور گلستان آمده
در این دشت وچمن های بهاری در این دریای دوران جوانی
نویسم من از این فاضل وعالم که این شور جوادی را بیابی
من بگویم از علی مرتضی از شهودی که بدارد در قضا
همچو پیغمبر بود اخلاق او در حیا ودر وفا ودر صفا
برای عاشقی عشقم نوازد برای دلبری جانم نوازد
به این نیکوی دنیای طراوت برای عسکری چشمم نوازد
در این رجحان زیبایی باران امام آخرم هست نور ایمان
کسی با نام مهدی عشق دارد بیاید تا جهان باشد نمایان
بیایید زائران اهل اسلام که آمد مهدی بالاتر از جان
بگویم من بگویم تاکه گویم زدنیای امامان من بگویم
نویسم من نویسم تا نویسم برای عشق و ایمان من نویسم
بخوانم از محمد تا محمد برای عاشقی شاعر بمانم
اگر تو ((اسحقی )) شعری نویسی برای اهل بیت خود نویسی
والسلام و علیکم و رحمت الله و برکاته
محمد حسین اسحقی
زمستان سال نود وپنچ
آیینی زیبا و دلنشین