مِی فروشم دل دیوانه خریدار کجاست؟!
بیدل صاحب ذوق پی خمّار کجاست
شهر در خواب وسکوتست زِ بی ذوقی ما
صاحبان هنری چنگ زند تار کجاست؟
لولیان را دگر آواز نیاید دل شب
هاتفی کاین دل غافل بزند جار کجاست
عرضه گردد چو زِمکّاره ی بازار هنر
غزلی ناب،غزلخوان چو"ستّار" کجاست
آن که از عقل بشورد پی مقصود زِجان
چشم وهم گوش نهد برهمه زنهار کجاست؟
گذری نیست دگر خانه ی خمّار فسوس!
آن که مشتاق بوَد در پی دیدار کجاست؟
نعره ی مستیِ آواز نیاید برگوش
آن که برخواب زده میشودآوار کجاست؟
عرصه خالی گشت ازبیداردل،دیرزمان
عاشق شوریده ی خسته زِهوشیار کجاست
همچو "دیوانه" ی شاعر که فروشد دل خود
رهروِ بیدلِ طالب چو منِ زار کجاست؟!
رونقی نیست دراین شهر زِکالای تو،رو
کوروش! این دُرّ بهادار خریدار کجاست؟
*** *** *** ***
پ.ن : پریشب غزلی از جناب "دیوانه" استاد عزیز وبزرگوارم خواندم،مصرع اولش "میفروشم دلِ دیوانه،خریدارکجاست"
همین باعث جرقه ی این غزل درمن شد،البته من معنی رادگرگون کردم!امیدوارم برمن ناوارد تازه کار ناشی کم سواد،ببخشند.
و....
از دوستان عزیز ملتمسانه تقاضای نقد دارم،نقدی که کمک کند عیبها را ببینم،و برطرف کنم.سپاس از همه
غزلی ناب و زیباست