شنبه ۱ دی
کوهستان شعری از آرزو بهرامی
از دفتر آشیانه نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۵ ۱۹:۵۶ شماره ثبت ۵۱۵۱۸
بازدید : ۴۶۰ | نظرات : ۱۰
|
آخرین اشعار ناب آرزو بهرامی
|
وقتی دریا بافاصله ی بیشتری اتفاق افتاده باشد
دلتنگی
دشوار تر میشود.
.
شاید برای من
بهتر این باشد
غروبها
اندوهم را در حیاط خانه پهن کنم؛
و بیندشم
به کوه
چرا که من از کوهستانم
واهالی کوهستان
ساعات دلتنگی چای مینوشند.
.
آشتی
اتفاق کوچکی ست که هرشب
استکان چای
به خانه مان می آورد
شاید کمتر سردمان شود ؛
وپدرم باور کند
هیچ تاروتنبوری
مرابه بیراهه نخواهد برد
ومادرم کمتر دلش بلرزد از شعر
که مرا به ابتذال نخواهد کشاند
وخواهرم
بتواند بیندیشد
به معشوق سالیان دورش
_ پدر
روزی توافق کند با او
با معشوق سالیان دورش.
.
در کوهستان
عاشق اگر باشی
مجاب میشوی با استکانی چای
و غروب
شروعِ
شبی تمام نشدنی ست
.
دریا اگربود
دانه های غم را
نخ میکردم باصدفها
و آویز میشدند
برای گوشم
وگوش ماهی ها
چه شعر ها..
چه شعرها که نمیشدند...
.
دریا بی رحم ترین است
برای آنانی که دورند
که دورترند
و ندارندش...
.
آرزو_بهرامی
شعر_سپید
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بهتر این باشد
غروبها
اندوهم را در حیاط خانه پهن کنم؛
و بیندشم
به کوه
چرا که من از کوهستانم
واهالی کوهستان
ساعات دلتنگی چای مینوشند.
ای جانمممممممممم
منم اهل کوه ودشتم
چقدرقشنگ بودبانو
مردمان کوه نشین
دلهایشان عاشق است
مثل لاله ها
مثل شقایقها
مثل .............
مانا باشی نازنین