شعر هرمی: یا رقیّه (س)
مرگِ دین است
قتل وغارت اینچنین است
این رقیّه جثه اش نقشِ زمین است
زخم خورده، خود اسیرِخودنمای عاشقین است
خفته در شامِ غریبان،دخترِ قاهرِ میدان،بوی عطرش یاسمین است
اشک ریزان
پشتِ موجِ غم زده فوجِ اسیران
کودکانه، بی بهانه، می خورد شلّاقِ زندان
العطش صحرا و گرما، و غریبی ها و تنها، ترس دارو نیشِ گرگان
در فراقی خاطراتِ با پدر بودن چه زیبا، شکلِ دریا، غرقِ ایما، دل پریشان
مرگ مرگ است
نیزه و شمشیر در میدانِ جنگ است
در نبردِ تن به تن، مردانی آماده به چنگ است
زن وبچّه، قتل بیمارو مریدان،قاصر و پوسیده دندان، قلبِ سنگ است
خونخواهی، بی گناهی،، با تباهی ، یوسفِ گم گشته چاهی، در عدالت ها سه رنگ است
رنگِ رود است
جسمِ او گویا پریشان و کبود است
زخم خورده در مسیری تشنگی آتش ودود است
ضربه ی شلاقِ دشمن، قلبِ نشکن ،با اسیرش خیلی زود است
کفنش خونین و غمگین، زخم هایش بازوسنگین، اشکبارش آبِ رنگین، یاد بود است
مژده مژده
در دیارِ بی نهایت زنده زنده
از شهادت ،از رشادت، از فلاکت جامی خورده
در پناهی ملکِ جدّش، در بهشتِ قوم و خویشش،رای برده
این سفیری خسته از خود، در کنارِ اشکِ زینب، اشهد انّ، خواب خوانده
ای رباب
راحت و آسوده بخواب
در اسارت، از رقیّه، دل نتاب
امراء القیس و حسین،در آبشارِعشق و ایمان، آفتاب
جایگاهِ خود پسندان، ظالمان، دنیا پرستان، مظهرش آبِ سراب
یا رقیبه
فاحت آمال المنیّه
بسم سید المصطفی تزهی الثنیبه
ذوله احفاد الامامه، البالحرب کلهم رمیّه
ذوله دیوان العداله، ذوله اعداء المظالم، و الاذیّه
مِن ضربکم
انتم احفاد الرساله او قلبی حبکم
انتم اشموع العقیده و النبی واصله نسبکم
انتم ادموع الجریحه التجری عالخدّین یومیّه اعلی جدکم
انتم اجبال المعالی السیطرت بادیار قلبی او عینی تربی، من سببکم
***
به روی جثه اش دیبا کشـــــــــــــــــیدند
در آن غسل و کفن هـــــــــر گز ندیدند
رقیّه پشت و رویش زخم و خون است
حقیقت را به زور و زر خـــــــــریدند
***
جاسم ثعلبی(حسّانی) 08/08/1395
شعر قالب هرمی مخمس مختلف القافیه
اهداء به مریدان حضرت رقیّه
امرء القیس: پدر رباب (مادر حضرتِ رقیّه (س))
غمگین و زیباست