سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 9 فروردين 1403
    19 رمضان 1445
    • ضربت خوردن حضرت علي عليه السلام، 40 هـ ق
    Thursday 28 Mar 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      پنجشنبه ۹ فروردين

      تک سر نشین

      شعری از

      مجتبی شفیعی (شاهرخ)

      از دفتر مانامه نوع شعر سپید

      ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۵ ۱۶:۴۱ شماره ثبت ۵۱۲۵۹
        بازدید : ۱۰۲۹   |    نظرات : ۸۲

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      آخرین اشعار ناب مجتبی شفیعی (شاهرخ)

                                                              امواج مغزم
      تک سر نشینند
      امواج کلان شهر مغزم.
      چشمها :
      حیا را خواب کرده پشت گوش
      هی صادر میکنند مجوز ورود را.
      نبلعیده چه زود بالا آورد تنم را
       اسانسور خانه ی رهنی
      -سلام
      --سللللام عزیز بابا!
      --موهاتو کی زدی گلم؟
      -دو هفته ای میشه بابایی
      -صد مرتبه  دیدی تا حالا
      وای.
      یادها بی انطباقند بر چرخش زبان.
      و نیاز به تطابق در برق تعجب چشم کودکم
      مغز را وادار میکند به تمرکز.
      چشمها را میبندم.
      همه هستند.
      انتظاردر انتهای ماه و حقوق.
      یاداوری اوقات شرعی.
      و تعداد رکعات نماز میت.
      همه تنظیمند و در یاد.
      حتی:
      شک بین باز بودن دکمه ی اول یا دوم
      در مانتوی زن همسایه.
      همه سوارند بر خالی امواج مغزم
      همه تک سرنشین
      و شیشه های دودی بالای بالاست.
      -بابا
      -بابا
      -حواست کجاست
      - مامان رفت
      -گفت تو بمون و بابای گ..ت
      --دروغ نگو بابایی
      --کجا رفت؟
      --مانتوش که اینجاست!
      -این ؟
      مال زن همسایه است
      -نگاه .تمام دکمه هاشم پاره است!
      مامان گفت خیلی نامر...........گفت خیلی............
      چشم هامو میبندم
       
      ..................................
      .......باز هم معذرت میخواهم از اساتید برای کلماتی که از ادب دور میشوند گاهی.((((((((شاهرخ)))))))
       
      ۱۲
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      سه شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۵ ۱۶:۵۲
      درود گرامی
      جالب و زیباست
      مبین مشکلات جامعه
      زاد روزنامه مبارک
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۵ ۱۶:۰۵
      خندانک خندانک خندانک
      سلاممم
      بسیارزیبا بود
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۵ ۱۶:۰۸
      _████__████_███
      __███____████__███
      __███_███___██__██
      __███__███████___███
      ___███_████████_████
      ███_██_███████__████
      _███_____████__████
      __██████_____█████
      ___███████__█████
      ______████ _██
      ______________██
      _______________█
      _████_________█
      __█████_______█
      ___████________█
      ____█████______█
      _________█______█
      _____███_█_█__█
      ____█████__█_█
      ___██████___█_____█████
      ____████____█___███_█████
      _____██____█__██____██████
      ______█___█_██_______████
      _________███__________██
      _________██____________█
      _________█
      ________█
      ________█
      ``````````✬ '✧ `✬
      `````````` ♜=♜=♜
      ``````` ` {_♥_✿_♥_}
      '``` ✩ `✫{=✰=✰==}✫ `✩
      ````♖.{♖___♖_♖___♖}.♖
      ```{==================}
      ```{✿_❤_❀_♥_✿_♥_❀_❤_✿}
      `` {===================}
      ``{_✿_❤_❀_♥_✿_♥_❀_❤_✿_

      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      تولدتان هم مبارککککککککککک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      با آرزوی بهترینها خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      ببخشید که دیر رسیدم استاد
      کمی گرفتارم این روزها خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      علی غلامی
      سه شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۵ ۰۶:۱۴
      سلام بر حضرت دوست جناب شفیعی
      درود بر شما و بهرحال این سروده هم از جنس خودش و به نوعی معنادار بیشتر..
      اما هدف تبریک سالروز تولد جنابعالی است که امیدوارم سالهای سال بتوانیم در کنار وجود نازنین تان باشیم و بیاموزیم از دانش و رفتار خوبتان مثل همیشه و بی شک از فرهیخته ترین و دوست داشتنی ترین شعرای محبوب در بین همگان هستید و باعث عزت است و افتخار و سعادتمندی است برای من که در محضر اینچین استادی می آموزم و روزگار می گذرانم... خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      وحید سلیمی بنی
      سه شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۵ ۰۷:۴۴
      درود بر شاهرخ خان
      جریان سیال ذهنتان در این نوشته و داستان ایستگاه شریف ستودنی است
      خندانک خندانک خندانک خندانک
       موسی عباسی مقدم
      سه شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۵ ۰۷:۴۷
      سلام بر شفیعی عزیز زیبا بود بزرگوار خندانک خندانک خندانک
      تکتم آقابالازاده
      سه شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۵ ۰۹:۴۴
      درود بر استاد عزیز خندانک
      بسیار عاااالی ، عالی خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      قلم و ذهنتون عاااالیه و من دوست دارم خندانک همیشه بنویسید خندانک خندانک خندانک مانا باشید به مهر خندانک خندانک خندانک

      محمد علی سلیمانی مقدم
      سه شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۵ ۱۰:۰۸
      درود بر شما
      تکان دهنده بود، این سروده تان
      و چقدر تکراریست،،،،، این اتفاقات!
      خندانک خندانک خندانک
      مهناز نصیرپور (بانوی فصلها)
      سه شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۵ ۱۴:۲۱
      درود بر شما
      همیشه شعرهایتان تامل برانگیز است
      دست مریزاد خندانک خندانک خندانک
      ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
      سه شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۵ ۱۵:۲۴
      جناب آقای شفیعی عزیز، سلام علیکم.
      ............................................................
      بنده تعّجب می کنم.......عذرخواهی برای چه؟..........واژه ها، درکمالِ متانتِ ....
      جمله بندی ها....همه مرتّب ومؤدّب......، درجای خود.....افکار سراینده ی چیره دست......منظّم......و و و و همه وهمه ، درخدمتِ قلمی توانا برای بیانِ حقیقتی....که ، بخواهیم یانه....دوست داشته باشم ویاخیر.......(متاّسفانه)....می بینیم ومی شنویم ازان....(گرچه تلخ)....ولی هست وفریاد می زند که:....هستم.......اگرمراکِتمان کنید ......نفی واقعه نمی شود......مگر نه اینکه شاعر باید زبانِ زمانِ خود باشد؟...........مگرنه اینکه باید آیینه ای باشد برای جلوه ی انچه که هست.....؟مگرنه اینکه باید نمودِ نمادهاباشد......؟.....وشما بازیبایی تمام...حقایقی را....سروده اید که....می باید ...می گفتید.دستمریزاد بزرگوار........شعر، اگرمنجر به تفکّری نگردد....که شعرنیست.....شعراگر....دغدغه هارا....نگوید که شعرنیست.....شعراگرشنونده وخواننده را، به عکس العملی وادارننماید، که شعرنیست.......زیاد دیده ایم که نوشته می شود....خوانده هم می شود....شنیده هم می شود....ولی، نتیجه ؟....نمی گویم سروده ی شما، درمان دردِ است،.......فریادِ درداست...،که می خواهد هشداری باشد برای آنکه بصیرت دارد......وآفرین برچنین شاعری که می توانذ خلق بنمایدآثاری چنین ....مبیّن و....زیبا..........زبانِ شعرهم فرقی نمی کند.....مضمون مهّم است....ونوعِ پردازش........دستمریزاد بزرگوار......
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
      سه شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۵ ۱۷:۲۴
      دروداستادبااخلاق وفروتن ناب ...........تبریک ماه تولدتان باکمی تاخیر خندانک
      سالها ی سال سبز و سرفراز بمانید وسایه مهرتان برسر عزیزانتان...
      ....................بازهم شعری با امضای خودتان خندانک خندانک خندانک
      جواد مهدی پور
      سه شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۵ ۱۷:۵۱
      درود بر شما جناب شاهرخ عزیز
      تولدتان مبارک

      زنده باشید
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      بهارک (دختر پاییز)
      سه شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۵ ۲۰:۲۲
      بسیار زیبا استاد گرامی خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک
      خندانک
      ابوالحسن انصاری (الف رها)
      سه شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۵ ۲۰:۴۳
      سلام جناب شفیعی عزیز .

      عالی بودبزرگوار . خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      مهدی صادقی مود
      سه شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۵ ۲۱:۴۱
      سلام دوست عزیز جناب شفیعی
      این روزها چیزهایی به نام سپید یا آزاد یا دلنوشته یا .... می نویسند که نه سروته دارد نه حرف حساب نویسنده مشخص است و نه حتی جمله بندی درستی دارد . خود نویسنده هم نمیتواند یک پاراگرافش را به زبان فارسی روان (بدون فلسفه بافی ) معنا کند. متاسفانه (برخلاف شعر کلاسیک) ابزار سنجش و میزانی هم ندارد که بتوان بررسی کرد. شعر شما اینگونه نیست و همین یعنی عالی خندانک خندانک

      تولدتان هم به میمنت و خوشی انشاالله خندانک
      سيده فاطمه سيدپور (سپيده)
      پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۵ ۱۸:۱۵
      سلام بزرگوار و مهربان
      احسنت
      پر معنا بود
      وحید کاظمی
      شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۵ ۰۶:۵۰
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      درود بر آقا شاهرخ دوست داشتنی
      لذت بردم از این احساس
      ممنونم
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      مصطفی رضاوند
      شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۵ ۲۰:۱۳
      آفرین احسنت درود بر شما خندانک خندانک خندانک خندانک
      نغمه احدی
      شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۵ ۲۰:۳۰
      سلام گرامی
      حقیقت همیشه تلخ است... ! درود بر سروده ی زیبایتان
      گویا دیر رسیدم کیک تولد تمام شده !!! به هر حال سلامتی و طول عمر زینت وجود محترمتان خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      نیره ناصری نسب
      يکشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۵ ۱۸:۲۴
      درود بر شما جناب شاهرخ گرامی

      من دیر آمدم
      از میان غباری سرد
      گم شده ام
      شاید
      وجود گرمی
      مرا پیدا کند
      خندانک خندانک
      دیر آمدم ولی رسیدم
      با پوزش
      زادروزتان نبودم
      ولی همیشه شعرهایتان کنارم هست
      باشید و بنگارید
      تا زادروزها و سالها خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
       آرزو محمدزاده
      دوشنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۵ ۰۷:۰۵
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      رضا عزیزی (رهگذر)
      دوشنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۵ ۰۹:۴۰
      باسلام
      زیبا بود برادر
      احسنت. خندانک
      علی ناصری(عین)
      دوشنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۵ ۰۹:۴۱
      باسلام واحترام
      عالی به معضلات پرداخته اید صراحت کلام دغدغه شما را می رساند وگاهی نیاز است اززشتی ها برای سازندگی واصلاح بهره بگیریم و زاد روز تان را تبریک می گویم خندانک خندانک خندانک خندانک
      وحید کاظمی
      دوشنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۵ ۱۱:۰۰
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      لمیا سبتی پور (صحرا)
      دوشنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۵ ۱۹:۰۷
      سلام ودرودبزرگوار
      عااااالی بود🌷🌷🌷🌷🌷
      محمد خسروی فرد
      دوشنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۵ ۱۹:۱۶
      درود بر شما
      زیبا،ساده و گویا
      خندانک خندانک خندانک
      اسماعیل سعیدی منش
      دوشنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۵ ۲۲:۰۰
      سلام آقای شفیعی عزیز
      راستش را بخواهید بعد از خواندن این شعرتان آنقدر تحت تاثیر قرار گرفتم که سراغ شعر قبلیتان "ایستگاه شریف" هم رفتم و با ولع هر دو شعرتان را بارها خواندم.
      بیشتر از همه چیزی در مورد شعر شما مرا قافلگیر کرد که با یکبار خواندن به راحتی می توان خط سیر شکل گیری شعر در ذهنتان را دنبال کرد (البته برای من اینگونه بود) و این اوج لذت بردن از یک شعر آنهم شعر سپید است که سرایندگانش اغلب قفلهای تو در تو بر بند بند شعرشان میزنند و همه کلیدها را غورت می دهند که مبادا خودشان هم ناپرهیزی کزده و رمزی از شعرشان را آشکار کنند.
      راستش را بخواهید شعر "ایستگاه شریف" را بیشتر پسندیدم. چرا که از زبانی یکنواخت در طول شعر استفاده کرده اید. و با ابزارهایی دیگر به جز پیچیدگی و استفاده از ترکیبهای نا مانوس به دنبال آفرینش شعر بوده اید درست برخلاف این شعر که در قسمتهایی بخصوص آنجا که با کودک دیالوگ دارید زبانتان اصلا مناسب آن فضا نیست.
      اینکه می گویم خط سیر ذهنتان کاملا روشن است و این به نظر من زیباست رسیدن به آسانسور از بالا آوردن، رسیدن به شک دکمه ها از نماز میت و....
      یکی از قسمتهای شعر که کرا جذب نکرد شروع آن است که به نظرم بیشتر شعاری آمد با ترکیب نامانوسی که اصلا به دل نمی نشیند
      تک سر نشینند
      امواج کلان شهر مغزم.
      چشمها :
      حیا را خواب کرده پشت گوش
      تصور سرنشین داشتن موج چندان جالب نیست و از طرفی با فضای کلی شعر و زبان شعر هم سازگاری چندانی ندارد
      ای وای ببخشید خیلی زیاد شد.
      به هر حال تبریک می گویم برایم بسیار جالب بود.
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      سه شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۵ ۰۷:۲۴
      سلام دوست من
      و ممنون از شما
      و تشکر میکنم برای بیان نظرتان و فکرتان را نسبت به شعرم دوست داشتم
      بله در شعر اول یعنی ایستگاه شریف راوی میدان را برای قهرمان داستان خالی میکند و فقط در ابتدا و انتهای داستان ظاهر میشود و صدای راوی را به عنوان مسافری میشنویم که در مترو است و به این خاطر زبان مشترکی با قهرمان داستان یعنی پیر زن دارد
      در این شعر راوی و قهرمان داستان یکی هستند گاهی در ذهن خود فکر میکند و به زبان پیچیده(در اصل زبان اول ناشی از گره های فکری او هستند) و گاهی از دنیای ذهن بیرون میاید و با زبان عادی صحبت میکند و تمام پیچیدگی ها را کنار میگذارد
      در اصل کل این داستان دو رویی و تضاد فکری و یواشکی های ذهنی و خیانت ها باعث ایجاد گره شده اند
      از شما ممنون برای ارسال نظرتان و خواهش میکنم به این رویه تا زمانی که قابل میدانید شعر بنده را ادامه دهید
      ممنون خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      وحیده پوربافرانی
      سه شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۵ ۱۲:۱۳
      عرض ادب جناب شفیعی
      روایت شعر تأثر برانگیز بود و معنادار...احسنت
      بهره بردم
      ممنون بابت اشتراک این اثر
      موفق باشید
      در پناه خودش خندانک خندانک خندانک
      حسن گائینی (رزاس)
      سه شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۵ ۲۱:۲۶
      نبلعیده چه زود بالا آورد تنم را
      اسانسور خانه ی رهنی
      -
      درود ها گرانقدر م خندانک خندانک خندانک
      یاسررشیدپور
      سه شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۵ ۲۳:۱۷
      سلام جناب شفیعی گرانقدر
      به به
      بسیار زیبا و عالی بود
      احسنت به شما
      قلمتان مانا
      🌺🌺🌺👏👏👏🌺🌺🌺
      حسام الدین مهرابی
      جمعه ۲۸ آبان ۱۳۹۵ ۱۶:۲۲
      سلام استاد عزیز شاهرخ خان
      بسیار دلتنگتان بودم
      و فراوان لذت بردم از شعر زیبایتان که مثل همیشه ناب و نو سرودید...
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0