چشم ما دریای اشک وجامه ها رنگ سیاه
برزبان اسم حسین اما همه غرق گناه
حق سرش راداده تا شایدبماند زنده دین
مازهم سرمی بریم وحق خوریم ازآن واین
برسرورومی زنیم کاقا حسین ماچه شد
درزمین نینوا نوردوعین ماچه شد؟
بی خیال اما زهم نوعان دربندستم
هم وغم همه ی ما مال وتیمارشکم
درغم شامی دهدهمسایه ا ی بیچاره جان
گوی سبقت می بریم ازهم برای نذرآن
کربلا درکربلا برپا شده آشوب وجنگ
ساکتیم اینجا همه درزیرپرچم های ننگ
کاش دلهامان سیه پوش غم مردم شود
ریشه ی ظالم بخشکد ازدودنیا گم شود
مثل مولا می گذشتیم ازتمام جان خود
رهرو او می شدیم وحافظ ایمان خود
******************
سالها گذشته
از قصه ی پرغصه ی کربلا
اما انگار هنوزهم
پس از سالها
بغضی عجیب
حنجره ی فرات را
می آزارد!
وقتی یادش می افتد
که چگونه
ناجوانمردانه
نیزه های حریص
تصویب کردند
لایحه ی مرگ
پرستوهای عاشق مهاجررا
در همسایگی آب!!!!!
پانوشت:
درشعر آیینی هیچ ادعایی ندارم !فقط درددلی بود شاعرانه واینکه خواستم من هم درحدتوانم همراه عزاداران ودوست داران حسین باشم
تسلیت عرض می کنم این روزهای پرازاندوه را به شما عاشقان اهل بیت