کوچه ی خیال

🌹🌹

ای که از سر کوچه ی خیالم در گذری
کمی درنگ کن

شعر بی بهانه نوشته نمیشود

باغچه ای سر سبز پر از حوصله کاشته ام
گمانم اکنون ،
عشق در باغچه ام گل کرده باشد
وقت چینش
خوب است به کنارم باشی
مرا ببین !!
دیگر دلتنگ نیستم
تو که می آیی
دلتنگیم سهره ایست خوش آواز
روی همین شاخه درخت
کنار همین جوی
نشانی ام همین جاست !
خانه ام اینجا
دلم اینجا
روحم اینجا
بنشین
که برای رفتن
همیشه وقت است
بنشین که تو را
به فنجانی بهار
عصرانه ای نسیم
به دوست داشتن های سرخ
که در باغچه ی خیالم روئیده است مهمان کنم
ای که از سر کوچه ی خیالم در گذری
پاییز را ببین !!
دورا دور می خندد و پیش می آید
تو را صدا میزند !؟
یا باشعر من کار دارد !؟
آه ..
کمی درنگ کن
ای که از سر کوچه ی خیالم در گذری ..

🌹🌹
رحیم_نیکوفر
شهریور 95