چهارشنبه ۲۲ اسفند
درد مزمَن.... شعری از آرمن فرناد
از دفتر زیر چتر شعر نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۵ ۰۴:۵۵ شماره ثبت ۴۹۴۷۲
بازدید : ۶۵۰ | نظرات : ۹
|
آخرین اشعار ناب آرمن فرناد
|
میخواهم امشب ترک این دنیا کنم من
مشغول دردم، درد دارد بی تو بودن
داغی که در دل مینشیند مرگ دارد
پر میکشم امشب من از زندان این تن
من پای چشمان تو جان در دست دارم
عاشق همین است، عاشق اینگونه مردن
میخواهم امشب چشمهایم را ببارم
باید بسازم با غرورم وقت رفتن
بانوی من، سنگین شده رنگ نگاهت
چیزی نمانده از غرورم ساده بشکن
خورشید چشمت را گرفتی از من اما
من ........ بیخیال، حتی فراموشم کن اصلا
داری نگاهم میکنی؟ با چشمهایت
خورشید میسوزد مرا وقت شکفتن
بگذار تا پای تو این شاعر بمیرد
بگذار تا.... مشغول دردم، درد مزمَن
با حرفهایت شاخ و برگم را شکستی
از ساقهام بگذر مرا از ریشه برکن
وقتی نوشتی میروی انگار مُردم
جز مرگ چیزی جا نشد در باور من
امشب تو را دست خدایت میسپارم
امشب مرا دست اجل بسپار حتما
#آرمن_فرناد
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.