شنبه ۲۹ دی
درمان دل شعری از مجتبی حضرتی
از دفتر دفتر اشعار من نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۵ ۱۵:۲۳ شماره ثبت ۴۹۱۵۳
بازدید : ۴۹۳ | نظرات : ۲
|
آخرین اشعار ناب مجتبی حضرتی
|
به قربان نگاهی که مقصودش تو باشی
به قربان صدایی که نجوایش تو باشی
دلی دارم که سر تا پای آن درد است مولا
بیا ای یار من! درمان آن تنها تو باشی
..........................................................
پی معلوم و مجهول ها دوانیم
بیا مجهول دل و معلوم تو باشی
ز پا افتادگان به ظاهر سر پاییم
بیا جانی بده جانان من تنها تو باشی
......................................................
هر که گوید غایبی نقدش کنم من
بیا خورشید من حاضر تو باشی
الا ای منجی عالم دردمندم
بیا بر جان من درمان تو باشی
دلم خسته شده از چند رنگی
بیا ای شاه من! جوهر تو باشی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.