يکشنبه ۲ دی
دیوانگی شعری از سعید علی زاده
از دفتر آغاز راه نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۵ ۲۲:۱۸ شماره ثبت ۴۹۰۶۸
بازدید : ۷۱۵ | نظرات : ۱۰
|
آخرین اشعار ناب سعید علی زاده
|
دیوانگی را دوست دارم من ، وقتی که تو دوری و من دورم
دیوانه ام دیوانه می دانی ؟... دیوانگی را بی تو مجبورم
وقتی که بغضم بی تو می گیرد ، از عمق جان می خندم از بس که...
می پیچم و گم می شوم در خود ، می پیچم و مثل گره کورم
چون ابرها وقتی که می بارم ... هرکس مرا بیند شود خندان
حتی خودم هم می شوم خندان ... وقتی غبار از چهره می شورم
می خواهمت مانند طفلی که ، گم گرده مادر را و یا نه ... نه !..
مثل نفس میخواهمت ... بی تو ... چون زنده ای خوابیده در گورم
هی نامه هی پیغام و پس پیغام ... اما مرا گویا نمی خواهی
در سازمان سنجشت گویی ...من سالها در پشت کنکورم
مامور دل هستم تو می فهمی ؟ من دوستت دارم ... تو می دانی...
چون شرطه گر راه تو می بندم ... باور بکن این را که معذورم !
دیوانه ام ...دیوانه را گویند" نَبْوَد حَرَج "حالا تو خود دانی...
خواهی قبولم کن بگو آری ... خواهی بگو نه کن ز خود دورم
سعید علی زاده
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
به نظرم خیلی خوب بود
کاش جای شرطه کلمه دیگری مینوشتی