نقش جهان

درود برادربزرگوارم
شعر بسیار زیبایی ازشما خواندم
بسیار زیبا ومحکم شروع کردید ارتباط افقی وعمودی بین ابیات ومصراعها هم خوب بود زبان ونگاهش هم زیبا وامروزی بود وزن وقافیه هم ردیف بود
از ارایه ی تلمیح هم بهره گرفته بود ودرکل غزلی خوبی رقم زدید که دیگر استادان عزیزم اقتداری وصفادل هم اشاراتی داشتند
اما من دراینجا یک گله دارم ازدوستان عزیزی چون شما که قلم وبیان خوبی دارید ولی فقط به ارسال شعر اکتفا می کنید ودیگر دربحث ونقد نظرات شرکت نمی کنید واین باعث میشود
که همینجوری ناشناخته ومهجور بمانید وشعراتون کم بازدید باشه ودوستان هم ازقلمتون بهره مند نشند اون جور که باید وشاید
تقاضا دارم همین جا ازشما وتمام دوستانی که علاقمند به پیشرفت هستند که تنها به ارسال شعر اکتفا نکنند وشرکت کنند دربحثها ونقطه نظرات
به نظرمن این قدرزحمت می کشیم ومی نویسیم اشعاربه این خوبی اگر روزی نیم الی یک ساعت ازوقت خودشون رو بگذارند برای شرکت درزیراشعاربقیه ودادن نقد ونظر هم برای شناخته شدن خودشون وشعرشون خوبه وهم بقیه هم ازاندوخته هاشون بیشتر استفاده می کنند وشناخته میشه قلمشون
حیفه که اشعار به ان زیبای مهجور بمونه
از ان جا که در دنیای امروز نشر وانتشارشعر باقدیم متفاوته وکتابها با وجود صرف مخارج گران وزیاد خوب خرید وفروش نمیشه ومردم ومخاطبان هم براشون سرچ کردن تو نت آسانتره ومقرون به صرفه تر انگار باید تلاش بیشتری کرد
درفضای مجازی متاسفانه انگار ادبیات هم معامله ای شده
تا سرنزنیم به اشعار متعاقبن کسی سر نمی زنه
ببخشید که کمی پرحرفی شد برادربزرگوارم
حرف دلی بود که بارها زده ام به دوستان واینجا هم گفتم یه اشاره ای داشته باشم
موفق باشید

درود! دراین دوسه روز،دوسه شعرخوب از دوشاعر(سعید علی زاده وامیروحیدی) بانام های(نقش جهان،گم می شد،برای من باشی) خواندم که درحال وهوای شعروغزل معاصر قدم می زنند،ازدوستان دعوت می کنم،این دو اثر را یک بار دیگر بخوانند.نمونه خوبی است ازغزل معاصر،بازبان ونگاه وبیانی تازه .برای این دو بزرگوار آرزوی پیروزی بیشتری دارم.

درود بر شما
شعر زیبا وبی نقصی بود فقط استفاده ازکلمه ی گشته که کمی هم قدیمی است آن هم دوبار در این غزل کمی اززیبایی آن می کاهد
مصراع اول ودوم بیت اول هم هرکدام به تنهایی قشنگ است ولی ارتباط تورفته ای با من چمدان را (برای مسافرت ؟) بسته ام محکم نیست
بیشتر ابیات عالی ودر حدتک بیت های خوب بودند

درودتان....غزلی دلرباست....و اما ادبی مردان جنابان صفادل و اقتداری مثل اینکه فراموش کرده اند اندک لغزش وزن را در مصراع اول از بیت ششم اشاره کنند....می فرمایید:
تو بودی عمر من افسوس رفتی و پس از آن هم.....
حرف «ع» از کلمه ی «عمر» در وزن نمی گنجد و تقطیع پذیر نیست.«ع» از کلمه ی «عمر» باید به روشنی ادا شود....نباید«بودیمرمن افسوس...»خوانده شود که بی مکث می شودو مکث هم که بیاید وزن دچار لغزش می گردد.مثلا اگر مصراع چنین شود:
تو عمر من بُدی افسوس رفتی و پس از آن هم...
درست و صحیح الوزن است اما با کاربرد «بُدی» در این غزل تروتازه موافق نیستم.به هرحال باید چاره ای اندیشید ورنه مصراع خارج از وزن می ماند.....تقطیع:
توبودیم/مفاعلن
رمن افسو/فعلاتن
سرفتی و/مفاعلن
پس از آن هم/فعلاتن...

درود
من هم این غزل را زیبا دیدم برای شاعرش
آرزوی موفقیت روزافزون دارم جدا از آن بحث ع در عمر که استاد خوش عمل گرامی اشاره کردند در بیت سه بین ((از)) و ((این)) اگر یک کاما می گذاشتند خوانشش راحتتر و درستتر می شد.
در هر صورت مرحبا

درودبراستاد خوش عمل،شاعر پیشکسوت وذخیره ی ادبی ایران، اشاره ی درست وبادقتی کرده اید.هم بنده هم استاداقتداری این پرش وزنی را دیدیم ومتوجه شدیم.برای جوان ترها توضیح می دهم،شما حتماآگاهی دارید.برخی "ع" را به منزله همزه حساب می کنند،به ویژه در شعر امروز،مدتی است خیلی ها این کاربرد را جایز می دانند،شاعرعزیزمان آگاهانه ازاین اختیار یاکاربرد استفاده کرده است.اگرچه بنده باشما موافقم که یک شاعر توانا نباید کمترین لغزش موسیقیایی داشته باشد و تا ممکن است ازاین این موارد هم پرهیز کند.باسپاس.

سلام بزرگوار ........................
بسیار عالی ....
کاری به کار کسی ندارم.
((تو بودی عمرِ من افسوس رفتی و پس از آن همـ))
اختیارت شاعری
چیز تازه ای نیست..
اختیار زبانی(حذف همزه).........................
شعر سماعیست.........پس
عاشق= آشق........عمر=اُمر................
مرحمت شما زیاد ./

درود بزرگوار شعر زیبا یی بود ولی این شعر زیبا که زبانش هم نو بود اصطلاح قدیمی کشور دل وحروف ببردی وگشته جایی ندارند اگر اینها نبودند بهتر میشد

بسیار درود نثارش کردیم اما عیب آشکار قافیه در کلمات...

آوردن علامت ان چنان آمده بود که در همه ی قافیه
شده بود حرف رَویّ !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

تکمله.....
پیش از این عرض کردم که در مصراع:
تو بودی عمر من افسوس رفتی و پس از آن هم...
حرف«ع»از کلمه ی «عمر»غیرملفوظ شده و در وزن و تقطیع نمی گنجد و در واقع اشکال وزنی ایجاد کرده است،فراموش کردم بگویم که این مصراع در کل شعر اصلا در بحر دیگری سروده شده و بر وزن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن است و اگر به این وزن خوانده شود دیگر هیچ مشکلی ندارد ؛هرچند با بقیه ی مصراعها از حیث وزنی در تضاد است.تقطیع:
توبودی عم/مفاعیلن
رمن افسو/مفاعیلن
سرفتی و/مفاعیلن
پس از آن هم/مفاعیلن....
دیگر مصراعها بر وزن:مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن است....